@Article{امامیجمعه2003, author="امامی جمعه, مهدی", title="وجوه هرمنوتیکی رمز در فلسفه اسلامی", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="2-13", abstract="شاید چنین به نظر رسد که در عالم اسلام و فرهنگ و اندیشه دینی، «رمز» به عنوان یک اصطلاح، اختصاصا مربوط به قلمرو عرفان و تصوف و صرفا دارای جنبه‌های دینی و عرفانی است. اما در همان مراحل اولیه شکل‌گیری فلسفه در جهان اسلام، فلاسفه اسلامی به «رمز»توجه کردند و در سیر تکاملی خود، بنیادهای فلسفی خاصی پیدا کرد. اگر به این مبانی و بنیادها، به طور مستقل و منسجم پرداخته شود، می‌توان به یک رمزشناسی انتولوژیک با وجوه خاص هرمنوتیکی در فلسفه اسلامی دست یافت، زیرا دیدگاه‌های متفکران بزرگی چون ابن‌سینا، سهروردی، شهرزوری، خواجه نصیرالدین طوسی، میرداماد و ملاصدرا، در مجموع، تصویر جامعی از وجودشناسی و هرمنوتیک‌شناسی «رمز» به دست می‌دهد و آن را کاملا از«رمزشناسی» در هرمنوتیک مدرن، متمایز می‌کند. ما در این مقاله، تا حد امکان، در صدد تبیین مبانی فلسفی و هرمنوتیکی «رمز» در فلسفه اسلامی هستیم.", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.354", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_354.html" } @Article{فتحیزاده2003, author="فتحی زاده, مرتضی", title="نظریه بنیان گرایی معرفت", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="14-29", abstract="بنیان‌گرایی یکی از نظریه‌های معرفت‌شناختی درباره ماهیت توجیه و معرفت است که معرفت را دارای ساختاری دولایه می‌داند: لایه‌ای از معرفت و توجیه، غیراستنتاجی یا بنیادین است و لایه‌ای دیگر، استنتاجی و غیربنیادین است که در نهایت از معرفت یا توجیه بنیادین استنتاج می‌شوند. این نظریه از کهن‌ترین نظریه‌های معرفت‌شناختی است که حامیان برجسته‌ای همچون ارسطو، دکارت، راسل، لوئیس، و چیزم از میان فیلسوفان کلاسیک و معاصر داشته است.بنیان‌گرایی قرائت‌های متعددی دارد که اختلاف آنها عمدتا از دو چیز سرچشمه می‌گیرد: 1) چگونگی تبیین ماهیت توجیه و معرفت غیراستنتاجی و بنیادین؛2) چگونگی انتقال معرفت و توجیه بنیادین به باورهای غیربنیادین و استنتاجی.نظریه بنیان‌گرایی معرفت به‌ویژه نوع خطاناپذیر آن با نقدهای گوناگونی از سوی حامیان نظریه‌های رقیب مانند نظریه هماهنگی و اعتمادگرایی معرفت روبه‌رو شده است.  ", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.355", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_355.html" } @Article{حیدری2003, author="حیدری, حسین", title="دلیل آفتاب", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="3-61", abstract="در قرآن کریم و در عرف متکلمان مسلمان آنچه به‌عنوان جایگزین نام الله یا در وصف او به‌کار می‌رود، اسم (جمع آن اسماء) الله نامیده می‌شود. این که آیا می‌توان خداوند را با نام‌ها و اوصافی خطاب کرد که در قرآن، سنت و اجماع نیامده و یا آن‌که اسماءالله توقیفی است؛ یعنی مقید به ذکر آنها در منابع مذکور است، از جمله موارد اختلاف مهم اندیشمندان عالم اسلام، به‌ویژه متکلمان و فلاسفه مسلمان بوده است. اختلاف دیگر آنان این بوده که آیا آنچه به‌عنوان اسماء الله اطلاق کرده‌اند، با مسمایشان عینیت دارد یا به‌کلی بیگانه است؟ از فرق عمده کلامی و غالب اهل سنت حنبلی و اشعری بر توقیفیت اطلاق اسما و به عینیت آنها با مسمایشان باور داشته‌اند، در هر دو مورد معتزله و شیعه در موضع مخالف ایستاده‌اند، ولی ماتریدیه با وجود عدم قبول توقیفیت اسمای خداوند، گرچه به عینیت این اسما با مسمایشان اعتقاد راسخ ندارند، لزوما منکر عینیت اسما با ذات و صفات حق نیست.جلال‌الدین محمد مولوی (متوفای 672)، از سویی، در آثارش خداوند را با نام‌های بی‌شماری از قبیل: خورشید، آفتاب، دریا، دوست، معشوق، یار، دلبر، خلیفه، شاه، مادر، عروس، صید، صیاد و ... خوانده، اما به منصوص بودن آنها مقید نبوده است و از سوی دیگر، توصیف و اسم شایسته حضرت حق، را چون شب قدر، گم‌شده در اینها می‌داند، اما در هر دو مورد اشعری نیست و موضعی ماتریدی دارد. با توجه به نظری که در باب گوهر ایمان و سابق دانستن رحمت الهی دارد، نیت گوینده را بر اقوال او مقدم و مایه نجات می‌شمارد.  ", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.356", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_356.html" } @Article{رحیمیان2003, author="رحیمیان, سعید", title="مفهوم خدا در اندیشه و فلسفه فیلون", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="62-71", abstract="این مقاله درصدد طرح و حل تعارض ظاهر شده در کلام فیلون در باب خداشناسی است. تعارضی که در واقع، ناشی از دو جنبه شخصیت او، یعنی علاقه به دین یهود و فلسفه افلاطونی است.مؤلف بر این اعتقاد است که مسلک تنزیهی (خداوند بدون صفات)فیلون که خداوند را ماورای مثل افلاطونی و حتی فراتر از مثال اعلا می‌داند، تحولی در مفهوم خدا در نزد فیلسوفان یونانی به وجود آورده است. او در عین حال، از مذهب رواقی و آیین مضمونی برای جمع بین حضور همگانی و هر جایی (تشبیه) حق در عین تعالی (تنزیه) و برتری او از خلق بهره جسته است.بر طبق نظر بریه دو جهت فوق الذکر ناظر به یک سطح نیست، بلکه یکی برتر از دیگری است؛ یعنی خداوند به لحاظ واقع و در حقیقت خویش، مطلق است، اما هنگامی که از او به خالق و مانند آن تعبیر می‌کنیم، او را با نوعی ارتباط و علقه لحاظ می‌کنیم و صفاتی تشبیهی به او نسبت می‌دهیم.  ", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.357", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_357.html" } @Article{سعیدیمهر2003, author="سعیدی مهر, محمد and شهیدی, سعیده سادات", title="بررسی تحلیلی اصل علیت بر مبنای وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="72-87", abstract="نظریه وحدت شخصی وجود ـ به عنوان رأی اخیر ملاصدرا در ساحت وجودشناختی ـ بر بسیاری از مباحث فلسفه متعارف تأثیر بنیادین داشته است. این دیدگاه که طبق آن وجود حقیقی مختص به وجود حق تعالی است و ممکنات صرفا ظهور، نمود، شأن و وصف آن به شمار می‌روند، نافی یکی از مهم‌ترین مبادی حکمت، یعنی اصل تحقق کثرت به حساب می‌آید. ملاصدرا که در دیدگاه تشکیک وجود، تحقق کثرت در عین وحدت را پذیرفته بود، بر تفسیر بسیاری از اصول فلسفی از جمله اصل علیت توان‌مند بود. با تغییر نظریه وجودشناختی وی و پذیرش دیدگاه وحدت شخصی وجود، امکان تبیین اصل علیت معهود فلسفی وجود نداشت و ملاصدرا ناچار شد در تبیین رابطه وجود حق با ظهورات و نمودهای آن به طرح نظریه تجلی که مولود عرفان اسلامی است، بپردازد. طبق این نظریه، وجود حق به واسطه وجود منبسط که به نحو تفصیلی دربرگیرنده همه ممکنات است، در مجالی و مظاهر مختلفی نمایان شده است.ملاصدرا با تغییر دیدگاه وجودشناختی، اصل علیت را به نظریه تجلی بازگرداند.این نظریه را می‌توان رویکردی عرفانی به اصل علیت تلقی کرد.  ", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.358", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_358.html" } @Article{کلباسیاشتری2003, author="کلباسی اشتری, حسین", title="نگاهی به احوال و اقوال فرقه کلامی کرامیه", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="88-104", abstract="تحقیق در زمینه آراء مکاتب کلامی و فلسفی و پیوند آن با زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی آنها از علائق پژوهندگان حوزه فلسفه و کلام است، بویژه آن‌که این تحقیق متوجه مکاتب و فرق کمتر شناخته شده و غیر مشهور باشد. اگرچه در مورد فرقه کلامی کرامیه نوشته‌ها و گزارش‌های مفصلی موجود نیست، اما مطالعه احوال و عقاید این فرقه و میزان تأثیر و نفوذ آن در میان مردمان عصر، می‌تواند حکایت از شرایط فرهنگی آن زمان و عوامل پدید آورنده چنین اندیشه‌هایی بکند که یقینا خود مقدمه کاوش‌ها و تحقیقات بعدی در این عرصه خواهد بود.", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.359", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_359.html" } @Article{شاقول2003, author="شاقول, یوسف", title="تحلیل و بررسی جهان بینی پویشی وایتهد", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="105-126", abstract="هستی‌شناسی و جهان‌شناسی از جمله مباحث مهم و دیرینه فلسفی است که همواره ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. در دوره جدید، به ویژه پس از رواج فلسفه انتقادی کانت، تدریجا مسائل جهان‌شناسی کنار نهاده شد و توجه عمده متفکران به مسئله معرفت‌شناسی جلب شد.وایتهد از جمله فیلسوفان و اندیشمندان نادر قرن بیستم است که دوباره به احیای پرسش‌های مهم مابعدالطبیعه می‌پردازد. او هر چند مسائل سنتی مابعدالطبیعه، مثل وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان را مطرح می‌کند، در ارائه راه‌حل برای آنها، به هیچ وجه در چارچوب نگرش فیلسوفان پیشین، مانند ارسطو، باقی نمی‌ماند.ادعای اصلی وایتهد این است که می‌خواهد بر اساس یافته‌های ریاضیات، به ویژه فیزیک جدید، رویکردی دوباره و نوین به مسائل مهم و سنتی مابعدالطبیعه داشته باشد.وی ماحصل یافته‌های خود را در جهان‌بینی ارگانیکی‌اش سامان می‌دهد و در این جهان‌بینی موضوعاتی چون وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان، تبیین جدید و دوباره می‌یابند. ", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.360", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_360.html" } @Article{قاسمی2003, author="قاسمی, یارمحمد", title="جهانی شدن تضاد یا توازی هویت های جمعی خرد و کلان؟", journal="پژوهش‌های فلسفی -کلامی", year="2003", volume="4", number="15-16", pages="127-154", abstract="در این مقاله به تحلیل یکی از مباحث مربوط به گفتمان هویت‌های جمعی خرد و کلان و رابطه آن با جهانی شدن می‌پردازیم و با بررسی برخی دیدگاه‌های کلاسیک جامعه‌شناسی، و گفتمان پست مدرنیسم و نیز نظریه اندیشمندان متأخر، به نقایص نظری و روش شناختی کار آنها اشاره می‌کنیم. هدف آن است که بدانیم چگونه، در تحلیل این مسئله با اجتناب از یک سو نگری و مطلق انگاری پست مدرنیست‌ها و محققانی چون مانوئل کاستلز به یک دیدگاه تلفیقی که به نظر ما، با واقعیات جهانی معاصر انطباق بیشتری دارد، نایل آییم. در این بررسی بر خلاف رویکردهای مذکور، بر این باوریم که از یک سو، جهانی شدن، فرآیندی واقعی و غیر قابل اجتناب است و جامعه بشری به سوی برخی الگوهای فرهنگی و سیاسی جهان شمول به مثابه یک هویت عام حرکت می‌کند و از سوی دیگر، در کنار آن هویت‌های خرد و محلی نیز در حال احیا و بازسازی هستند و یافته اصلی مقاله حاضر در راستای تأیید مدعای فوق ", issn="1735-9791", doi="10.22091/pfk.2003.361", url="https://pfk.qom.ac.ir/article_361.html" }