%0 Journal Article %T جوهر در نظر لاک %J پژوهش‌های فلسفی -کلامی %I دانشگاه قم %Z 1735-9791 %A حکاک, محمد %D 2012 %\ 05/21/2012 %V 13 %N 3 %P 167-180 %! جوهر در نظر لاک %K جوهر %K لاک %K اصالت تجربه %K احساس %K مراقبه %R 10.22091/pfk.2012.96 %X  یکی از مفاهیم اساسی فلسفه و از مسایل جاودان آن مفهوم و مسئله جوهر است. جوهر خواه از لحاظ معرفت‌شناختی و خواه از لحاظ وجود‌شناختی اهمیت اساسی در فلسفه دارد و غالب فیلسوفان بدان پرداخته­اند. جان لاک، مؤسس فلسفۀ تجربی انگلستان، نیز در کتاب تحقیق در فهم بشر در خصوص جوهر و نحوۀ حصول آن در ذهن بحث کرده و از آن رهگذر به وجود خارجی آن قائل شده است. در نظر او، تصور جوهر حاصل یک فرض و یک استنباط معقول است: و آن اینکه کیفیات نمی‌توانند قائم به خود باشند. نزد لاک، ما از جوهر تصوری جز تصور یک زیر‌نهاد که اعراض بر آن استوارند نداریم. جوهر حاصل هیچ تجربه­ای نیست، خواه احساس و خواه مراقبه و درون‌نگری. بنابراین، باید گفت لاک در اعتقاد به تصور جوهر از مبنای اصالت تجربه عدول کرده است، همچنان‌که در اعتقاد به وجود خارجی آن. زیرا وی نه به تصور مقدم بر تجربه عقیده دارد و نه به تصدیق مقدم بر تجربه. در این مقاله، با ارائۀ مبنایی تجربی برای جوهر، اعتقاد به تصور آن مستلزم عدول از اصالت تجربه محسوب نشده، اگرچه لاک، خود متفطن به این مبنا نبوده است. اما، البته، اعتقاد به وجود خارجی جوهر که بر پایۀ یک اصل عقلی مقدم بر تجربه است، مستلزم دست کشیدن از این مبنای اصالت تجربه که هیچ اصل مقدم بر تجربه­ای وجود ندارد، قلمداد شده است. حاصل آنکه بر مبنای اصالت تجربه­ای که لاک عرضه می­کند می­توان به تصور جوهر قائل شد اما به وجود خارجی آن نه.   %U https://pfk.qom.ac.ir/article_96_bba86cee42502c382139022f2c594114.pdf