دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
اصالت وجود و نامگرایی در نظام فلسفی صدرایی
5
24
FA
احمد
احمدی
استاد دانشگاه تهران
محمد
رصافی
دانشجوی دکتری تربیت مدرس دانشگاه قم و پژوهشگر مؤسسه بینالمللی مطالعات اسلامی
moh.rassafi@gmail.com
10.22091/pfk.2012.80
ادعا شده است که اصالت وجود و نظام تشکیکی وجود در اندیشه فلسفی ملاصدرا به نظریه نامگرایی میانجامد. این ادعا به بیانهای مختلف مطرح شده است. یکی از نتایج اصلی نامگرایی، نفی کلی طبیعی و نیز هر گونه امور مجرد، مانند مثل افلاطونی، است. اعتباریت ماهیت مهمترین دلیل کسانی است که معتقدند نظام صداریی فاصله چندانی تا نامگرایی ندارد و به کمک تشکیک خاصی و حرکت جوهری، این ادعا را تقویت میکنند. برخی از شارحان ملاصدرا نیز – بدون آنکه به ارتباط اصالت وجود و نامگرایی اشاره کنند– به گونهای سخن گفتهاند که گویا در نظام فلسفی ملاصدرا، کلی طبیعی هیچ جایگاهی ندارد و استفاده او از این اصطلاح در اثر رسوبات اندیشه اصالت ماهیت بوده که تا پیش از او رواج داشته و حتی خود او در ابتدا چنین میاندیشیده است. این مقاله، در مقابل، در پی رد این مدعاست. با بررسی دقیق نظام ملاصدرا، این نتیجه به دست میآید که استفاده ملاصدرا از اصطلاحاتی مانند کلی طبیعی، صورت نوعیه، ذات و ماهیت از رسوبات اندیشه اصالت ماهیت نیست، بلکه او با نگرشی متفاوت این اصطلاحات را به کار میبرد. علاوه بر آن، به مثل افلاطونی نیز معتقد است و آن را با قدری اصلاح و تعدیل در نظام فلسفی خود جای میدهد. بنابراین، ملاصدرا نه تنها نامگرا نیست، بلکه واقعگرایی است که بین نظریه افلاطون و ارسطو جمع کرده و در حقیقت علاوه بر مثل، صورت نوعیه، کلی طبیعی و ماهیت را نیز موجود میداند؛ هرچند نحوه وجود کلی طبیعی، ذات و ماهیت بالعرض یا بالتبع است. <br />
اصالت وجود,نامگرایی,کلی طبیعی,مثل افلاطونی,ماهیت,تشکیک وجود
https://pfk.qom.ac.ir/article_80.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_80_f7e6cc5419d432465d119c5c2507d2f0.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
مبانی و ویژگیهای اصلی فلسفۀ تحلیلی دین
25
50
FA
فایزه
برزگر تبریزی
کارشناسی ارشد فلسفۀ دین، دانشکدۀ ادبیات، دانشگاه علامه طباطبایی
حمیدرضا
آیت الهی
0000-0002-3454-0174
استاد گروه فلسفه، دانشکدۀ ادبیات، دانشگاه علامه طباطبایی
hamidayat@gmail.com
10.22091/pfk.2012.81
<br />در این مجال، به دنبال کشف مبانی و ویژگیهای اصلی «فلسفۀ تحلیلی دین» هستیم؛ رویکردی که میکوشیم آن را به عنوان واکنش متفکران تحلیلی دینباور، نسبت به فضای الحادی و لاادریگرایانه نیمۀ دوم قرن بیستم معرفی کنیم. جهتگیری اصلی این مقاله، به سمت اثبات سه ویژگی عمده برای این رویکرد است: 1. تلاش برای وضوح حداکثری کلمات و در نظر گرفتن ارزش معرفتی برای فهم عرفی به جای اتمیسم منطقی؛ 2. توجه به دستاوردهای علوم تجربی جدید و در نظر گرفتن ارزش معرفتی برای تجربۀ دینی به جای پوزیتیویسم منطقی؛ 3. تلاش در جهت ارزیابی عقلانی گزارههای دینی و ارائۀ ملاک صدق و کذب برای آنها. از همین رهگذر، زمینههای عمدۀ چالشساز برای فلسفۀ دین و نیز حوزههای اصلی فلسفۀ تحلیلی که در فلسفۀ دین به کار گرفته شدند، به عنوان دو خاستگاه اصلی که منجر به پیدایش این رویکرد فکری با سه ویژگی فوق شده است شناسایی میشوند.
فلسفۀ تحلیلی دین,فلسفۀ دین,فلسفۀ تحلیلی
https://pfk.qom.ac.ir/article_81.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_81_f964a5ec67cb3921b111a9e469865cc6.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
چیستی شناخت از دیدگاه اسپینوزا
51
72
FA
محمدعلی
عبداللهی
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تهران
مهدی
مطهری
دانشآموخته ارشد فلسفه غرب دانشگاه تهران
10.22091/pfk.2012.82
تصور، اصطلاح اصلی شناختشناسی اسپینوزا، حالتی غیرمستقیم برای صفت فکر است. تصور جزء مقوم نفس، فعال و مستلزم حکم است. انواع آن عبارتاند از: تخیل، تعقل و شهود. درستی و تمامیت، که عملاً معنای واحدی دارند، ملاکهای اعتبار آن هستند. مطابقت، علامت بیرونی برای درستی تصور است و تبیین، بداهت، وضوح و تمایز، علایم درونی برای تمامیت تصور. شناخت از منظر اسپینوزا را میتوان به شناخت کامل و شناخت ناقص تقسیم کرد و هسته مشترک آنها را میتوان «باور موجه» نامید. بنابراین، شناخت عبارت است از باوری (تصور همراه با حکمی) که برای آن توجیهی (چه تبیین علّی و چه گواهی حسی) داشته باشیم. به این ترتیب تخیل، تعقل و شهود هر سه از مقوله شناختاند، اگرچه فقط نوع دوم و سوم تصورات شناخت کاملاند.
تصور,درستی,تمامیت,باور,توجیه,شناخت,اسپینوزا
https://pfk.qom.ac.ir/article_82.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_82_ed19969710dc28acf269ce992d8294c8.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
تفسیر هستیشناختی از عینیت اندیشه نزد فرگه
73
101
FA
محمدرضا
قربانی
دانشجوی دکتری فلسفۀ محض، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران
موسی
اکرمی
دانشیار گروه فلسفۀ علم، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران.
10.22091/pfk.2012.83
به طور کلی، دو دیدگاه رایج در تفسیر مفهوم عینیت از نظر فرگه وجود دارد. دیدگاه نخست، عینیت را در قلمرو هستیشناسی مطرح میکند که مستقل از هر چیزی حتی خرد است. بر همین اساس، میتوان فلسفۀ فرگه را فلسفهای واقعگرا خواند. در مقابل، دیدگاه دوم عینیت یا امر عینی را در قلمرو شناختشناسی مطرح میکند که همچون امری بیناذهنی برای خرد در دسترس است. در این مقاله، پس از شرح برخی از مفاهیم بنیادین فلسفۀ فرگه به بحث دربارۀ عینیت اندیشه در نگرش او میپردازیم. بدینترتیب که دو دیدگاه مذکور را در برابر یکدیگر قرار داده، نشان میدهیم هر گونه تفسیری که امر عینی را بیناذهنی بداند به انگارهگرایی ترافرازین [/ایدهئالیسم استعلایی] کانت میانجامد و فرگه را فیلسوفی انتقادی، به معنای کانتی، معرفی میکند. این تفسیر، ضمن پدید آوردی نارسایی نظری در کلیت تفکر فرگه، با فلسفۀ حساب او نیز ناسازگار است، چنانکه، برای نمونه، فرگه معتقد است حساب به عنوان شاخهای از منطق نمیتواند مبتنی بر شهود باشد. از اینرو، ما ضمن اعتقاد به سازگاری درونی فلسفۀ حساب فرگه، با ارائۀ شواهد لازم، بر تفسیر هستیشناختی از عینیت اندیشه در نگرش او تأکید میکنیم.
کلیدواژهها:.
فرگه,اندیشه,عینیت,دسترسپذیری بیناذهنی,انگارهگرایی ترافرازین
https://pfk.qom.ac.ir/article_83.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_83_cd0efb6a18ff24d85acdc8842cba1f3d.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
عقلانیت اشراقی در اندیشه فلسفی ابنسینا
101
120
FA
محمد مهدی
گرجیان
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم.
سید محمد
موسوی
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم
معصومه
اسماعیلی
دانشجوی دکتری مدرسی معارف دانشگاه باقرالعلوم
10.22091/pfk.2012.84
ابنسینا به عنوان یکی از شارحان و معلمان بزرگ فلسفه ارسطویی بیش از هر چیز فیلسوفی عقلگراست که به استدلال و فلسفه استدلالی- بحثی اهمیت زیادی میدهد؛ اما در بعضی آثار او رگههایی از تمایل وی به اشراق یافت شده که جهتگیری او به سمت راه اشراق و شهود را نشان میدهد. از میان مهمترین آثار ایشان با رنگ و بوی اشراقی میتوان به رسائل رمزی شیخ، همچون حی بن یقظان، رسالة الطیر، رساله سلامان و ابسال، قصیده عینیه و رسالة فی العشق اشاره کرد، که البته از همه اینها مهمتر سه نمط آخر اشارات در بهجت و سعادت، مقامات العارفین و اسرار الآیات است. ابنسینا خود صریحاً به گرایش اشراقیاش اشاره کرده و در مقدمه منطق المشرقیین که باقیمانده از حکمت مشرقی ایشان است از گرایشی دیگر و جدا شدن از شریکان مشایی سخن میگوید.
عقلانیت,روش اشراقی,روش بحثی,حکمت مشرقی,معرفت شهودی,ابنسینا
https://pfk.qom.ac.ir/article_84.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_84_caeff556b57ca63b1d6a5e5af7a3cd61.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
بررسی مفهوم و نقش فلسفه در «فلسفه برای کودکان» با توجه به روش متیو لیپمن
121
132
FA
علی
ستاری
دانشآموخته دکتری دانشگاه تهران
10.22091/pfk.2012.85
فلسفه نزد متیو لیپمن رویکرد معنایی نسبتاً تازهای به خود گرفته و نقش ویژهای را در حیطه فلسفه کاربستی در تعلیم و تربیت در مدارس و برای کودکان ایفا میکند. فلسفه در «فلسفه برای کودکان» به مثابه «روش تفکر» به کار رفته و نقش آن آشنا کردن کودکان با مهارتهای فهم، مانند استدلال، قضاوت صحیح، و کسب مهارت تعامل اجتماعی از راه تحلیل مفاهیم زبان عادی برای حل مسایل زندگی روزمره است. لیپمن، به پیروی از الگوی سقراطی تفکر نقاد، همراه با چاشنیهایی که از فلسفه عملگرایی، فلسفه تحلیل زبانی، روانشناسی شناختی و اجتماعی دریافت داشته، روشی از فلسفیدن را برای کودکان پیریزی کرده که از دیدگاه فلسفه تعلیم و تربیت در نوع خود بدیع بوده و نتایج مهمی در پی دارد. در این مقاله ضمن اشاره به تأثیرپذیریهای لیپمن از دیگر فیلسوفان، دیدگاه وی را در این زمینه تبیین میکنیم.
فلسفه,فلسفه برای کودکان,فلسفه با کودکان,اجتماعِ پژوهشی,متیولیپمن
https://pfk.qom.ac.ir/article_85.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_85_5afb6028fff6086cd1db067ea26aa662.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
عقلگرایی و کارکردهای آن در تحوّل اندیشۀ دینی از منظر قرآن
133
171
FA
محمدتقی
دیاری بیدگلی
دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم
سید جمال الدین
میر موسایی
دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث.
10.22091/pfk.2012.86
عقلگرایی در قرآن به عنوان روشی کارآمد، مؤثر و مترقی در کشف پدیدههای متنوع مورد نیاز بشر در ادوار گوناگون تاریخی با ویژگی فرازمانی و فرابخشی مورد تأیید و استفادۀ شیفتگان کشف حقایق دینی از صدر اسلام تا کنون واقع شده و کارکردهای آن در ابعاد مختلف سبب تحوّل در اندیشۀ دینی شده است. این مقاله در پاسخگویی به پرسش چیستی عقلگرایی و کارکرد آن در قرآن و نقش آن در تحوّل اندیشۀ دینی، مهمترین کارکردهای آن (از جمله تحوّل در اندیشۀ اجتماعی، احیا و اصلاح معرفت دینی، تحولات مهم فکری، تحوّل در نظام سیاسی اسلام و ...) را تبیین کرده، با بیان دیدگاههای اندیشمندان دینی، این نوع کارکردها را با اتکا به مبانی عقلی، قرآنی و تاریخی اثبات میکند.
عقل,عقلگرایی,تفسیر عقلی,روش تفسیر اجتهادی,کارکردهای تفسیر عقلی,معرفت دینی
https://pfk.qom.ac.ir/article_86.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_86_121521169ebeb1a0aa138482c7ce4e5d.pdf
دانشگاه قم
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
2538-2500
14
1
2012
11
21
اصطلاح هورقلیا در اندیشۀ شیخ احمد احسایی و سهروردی
199
217
FA
علی اکبر
باقری
دانشجوی دکتری علوم سیاسی (ریشههای انقلاب)، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
10.22091/pfk.2012.88
به نظر میرسد واژۀ «هورقلیا» یکی از مفاهیم کلیدی برای حل بسیاری از دشواریها و موارد نامفهوم در اندیشه و آرای شیخ احمد احسایی است؛ زیرا وی بارها در مواردی همچون حیات دنیوی امام عصر (عج)، معراج جسمانی رسول خدا (ص) و معاد جسمانی، کوشیده است همۀ آنها را با همین حیات و جسم هورقلیایی توجیه و تفسیر کند. از اینرو، با فهم و درک مفهوم این واژه کلیدی میتوان در بسیاری از موارد، در بررسی آثار و عقاید وی از آن بهره جست. برای نخستین بار سهروردی در حکمت اشراق خویش از عالم هورقلیا سخن به میان آورده و به شرح و بسط آن پرداخته است. اما مروج این اصطلاح شیخ احمد احسایی است. در این مقاله میکوشیم معنا و مفهوم واژۀ «هورقلیا» را، که بارها در آثار سهروردی و شیخ احمد احسایی، مؤسس فرقۀ شیخیه، به کار رفته است، تبیین کنیم. سپس دیدگاه وی را در این زمینه برسی کرده، در انتها چگونگی توجیه معراج رسول خدا و معاد جسمانی با استفاده از این مفهوم را، نقد میکنیم.
هورقلیا,معاد جسمانی,معراج,احسایی,سهروردی
https://pfk.qom.ac.ir/article_88.html
https://pfk.qom.ac.ir/article_88_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf