دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522A New Plan for the content of the English Textbooks for the students of
Philosophy and Theologyطرحی نو در محتوای کتابهای درسی زبان انگلیسی13115021310.22091/pfk.2009.213FAمحمدافضلی شهریعضو هیأت علمی دانشگاه قمJournal Article20150815Nowadays learning a new language is attractive among the youth and the
adolescence. It is proved that language and culture are interwoven and culture is
manifested through the language. This effect is doubled when the textbooks are
scientifically and beautifully prepared; therefore, we should take into our
consideration the negative points of such a transfer. On the other hand, we can
assume that on the basis of the rich teachings of the verses of the holy Qur’an and
language. It seems a good strategy to provide the students of Philosophy and
Theology with the necessary equipment to cope not only with the side effects of
learning a new language but also with their religious missions and duties: spreading
the Islamic thoughts and teachings all over the world via preparing attractive books
containing materials and events taken from our own culture and religion.
با فراگیر شدن زبانآموزی و استقبال روزافزون جوانان و نوجوانان از زبان انگلیسی به عنوان زبان علمی و بینالمللی، و رواج کتابهای مختلف آموزشی که توسط ناشران و دانشگاههای معتبر انگلیسی زبان منتشر شده و در نشر آنها کلیه اصول و قواعد تاثیرگذار کتابهای آموزشی رعایت گردیده است، سوالهای گوناگون و اساسی در ذهن اندیشمندان پدیدار گشته است که از مهمترین آنها میتوان به تاثیر زبان به طور اعم، و زبان انگلیسی به طور اخص، بر فرهنگ و رفتار ملل دیگر اشاره نمود. تاکنون یکی از دغدغهها، حذف یا کاهش تاثیرات منفی فرهنگهای مختلف بر فرهنگ بومی، و از جمله تاثیرات مختلف فرهنگ غرب بر فرهنگ و ارزشهای ملی و اسلامی بوده است. در همین راستا، از ابتدای انقلاب تاکنون تمهیداتی نیز اندیشیده شده است، اما به نظر میرسد چنانچه اصول تدوین کتابهای آموزشی به کار گرفته شود و محتوای آنها نیز با هوشیاری تنظیم گردد، نه تنها از اثرات منفی یاد شده کاسته میگردد بلکه میتوان به صدور اندیشههای انقلاب و اسلام ناب محمدی همت گمارد. در مقاله حاضر سعی شده با بررسی نقطه نظرهای برخی از فلاسفه مشهور مغرب زمین و استفاده از دیدگاههای اندیشمندان معروف و تاثیرگذار مسلمان در خصوص جایگاه انسان در فلسفه تعلیم و تربیت و همچنین با نگاهی به احادیث اسلامی در این زمینه، اقدام به طراحی یک مجموعه کتابهای آموزش زبان انگلیسی بر اساس اصول و روش تدریس زبانهای خارجی نمود که ضمن آن با طرح مسائل فلسفی و کلامی از زبان شخصیتهای کتاب و در قالبی جذاب، بتوان به اهداف مورد نظر دست یافت.
دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522Ethics of Motherhood in Islam and Feminismاخــــلاق مادری در اســـلام و فمینیســـــم15118321410.22091/pfk.2009.214FAاقدسیزدیهیأت علمی دانشگاه قمJournal Article20150815Given the purposefulness of biological differences between men and women, one
can say that the perfection of women is accomplished through moving in the
framework of her natural characteristics. Within feminism, a movement emerged in
the west parallel to the industrial revolution, some holds that motherhood is a factor
of being lower and a means to curb women. These feminists seek new ways to prove
the superiority of female characters as well as to present general moral procedures
for the whole society. They try to make the kindly well-intentioned relationship
between mother and child a pattern for social relations. In Islam, however,
motherhood is a sublime position which necessitates the adornment of certain
virtues such as fear of God, chastity, patience, and self-sacrifice; the reason is that
mothers are the first teachers of humans and the most important agent of
transmitting values to next generations.
تفاوتهای تکوینی جسمی و روحی زن و مرد در خلقت هدفمند بوده است و کمال زن در تکاپو و حرکت درچهارچوب فطری وخلقتی اونهفته است. اسلام مادری را با ضوابط خاص اخلاقی آن ازجمله نمودهای عالی کمال زن دانسته،پرورش نسل را خطیرترین وظیفه ی زن میداند. در جهان غرب به موازات نهضت حقوق بشر و انقلاب صنعتی، جنبش هایی برای احقاق حقوق زنان و برابری با مردان با عنوان "فمینیسم" به ظهور پیوست. این نهضت طی تطوّرات خود به ایدئولوژی همه جانبه با گرایشهای متفاوت تبدیل شده است. فمینیستهای تندرو بر اساس مبانی فکری و فلسفی خاص چون اصل فرد گرایی و آزادی جنسی، مادری را مهم ترین عامل فرودستی و سرکوب زنان میدانند. از نظر آنان مرد سالاری برسراسر تاریخ، جامعه و علم سیطره داشته، شؤون و خصلتهای خاص زنان نادیده گرفته شده است. آنان با انتقاد از اخلاق سنتی، در پی رهیافتهای جدیدی بوده اند تا ضمن ستایش و اثبات برتری خصلتهای زنانه، با تعمیم آنها راهکارهای کلی اخلاقی درسطح عموم جامعه ارائه دهند. ازجمله رهیافت-های آنها به حوزۀ اخلاق، اخلاق مادرانه است. آنان با این رویکرد درپی آنند تا رابطه ی محبت -آمیز و خیر خواهانه ی مادر- فرزندی را الگوی تمام روابط اجتماعی بشر قرار دهند. اسلام فضایلی چون تقوا، عفت، صبر و ایثار و ... را ضروری عملکرد مقام مادری دانسته، دامان مادر را اولین مدرسه ی انسان و مهم ترین عامل انتقال ارزشها به نسلها میداند.
<br clear="all" />دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522Principles and Issues of Luciano Floridi’s Philosophy of Informationنگاهی به مبادی و مسائل فلسفه اطلاعاتِ لوچیانو فلوریدی53920810.22091/pfk.2009.208FAمحمدخنداندانشجوی دکتری علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تهرانغلامرضافداییدانشیار گروه علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تهرانJournal Article20150815“Philosophy of Information” is an appellation coined by Luciano Floridi, the <br />contemporary Italian philosopher, to refer to a new field in the philosophical studies. <br />Philosophy of Information which is among ‘the philosophies of’ enjoys both <br />phenomenological aspect and metatheoritical aspect. Philosophy of Information (PI) <br />concerned with the critical investigation of the conceptual nature and basic <br />principles of information including dynamics of information and application of <br />sciences relevant to information; it also deals with the elaboration and application of <br />information-theoretic and computational methodologies to philosophical problems. <br />The essay ahead, initially presents the historical development of emerging <br />Philosophy of Information in the history of western thought; then it explains 18 <br />issues of this theoretical area. <br /> فلسفه اطلاعات عنوانی است که لوچیانو فلوریدی، فیلسوف معاصر ایتالیایی، برای اشاره به یک حوزه جدید در مطالعات فلسفی عنوان کرده است. فلسفه اطلاعات در زمره آن دسته از فلسفه های مضاف است که هم دارای جنبه پدیدارشناختی است و هم دارای جنبه فرانظریهای. این بدان معنی است که فلسفه اطلاعات از یک سو متکفل تحقیق انتقادی درباره ماهیت مفهومی و اصول اساسی اطلاعات، از جمله دینامیک های اطلاعات، کاربرد اطلاعات و علوم مربوط به اطلاعات است و از سوی دیگر، معطوف به اخذ و کاربرد روش شناسیهای مبتنی بر نظریه اطلاعات و رایانش برای حل مسائل فلسفی است. در مقاله حاضر، پس از تبیین سیر تاریخی ظهور فلسفه اطلاعات در تاریخ تفکر غرب، مسائل هجده گانه مطرح در آن به اجمال تبیین میشود. <br /> دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522The Paradox of the Determination of Boundپارادوکس تعیین حد416020910.22091/pfk.2009.209FAمحمد رضاعبداللهنژاد1. دانشجوی دوره دکترای رشته فلسفه دانشگاه علامه طباطبائیعبداللهنصریاستاد دانشگاه علامه طباطبائی0009-0005-0285-491XJournal Article20150815Based on the description of the real structure of our conception of the world, P. F. <br />Strawson’s descriptive metaphysics, similar to Kant’s empirical Realism, deals with <br />determining the limitations of empirical knowledge of the world. In this case, Kant’s <br />transcendental Idealism seems to be an incoherent doctrine which can yield a <br />skepticism which the critical philosophy seeks to solve. Strawson rejects Kant’s <br />Transcendental Idealism in that it considers two limits, which leads to the paradox of <br />delimitation. Yet, the question is: Can Strawson’s descriptive metaphysics depict the <br />limitations of our knowledge without considering both limits? It seems that he has <br />adopted a language that chains us to some metaphysical constraint, which is opposed <br />to the sketch of the descriptive metaphysics. Thus, he is engaged in the same <br />paradox which he discovered in Kant. It seems that thinking on the limit is <br />essentially paradoxical; so skepticism can not be solved by appealing to it. <br /> متافیزیک توصیفی استراوسن، همانند رئالیسم تجربی کانت، با توصیف ساختار واقعی اندیشه ما از جهان، به تعیین محدودیتهای شناخت تجربی ما از جهان میپردازد. در این صورت، ایدئالیسم استعلایی کانت همچون آموزه نا منسجمی میماند که گرویدن به آن به معنای باز گشت مجدد به شکاکیتی است که فلسفه انتقادی خواهان حل آن بود. مطابق نظر استراوسن، کافی است فقط درباره حد، فکر کنیم و نه اینکه همانند آموزه ایدئالیسم استعلایی کانت به هر دو طرف حد فکر کنیم، چرا که اندیشیدن دربارۀ هر دوطرف حد منجر به پیدایش پارادوکس تعیین حد میگردد. اما آیا متافیزیک توصیفی او میتواند محدودیتهای شناخت ما را توصیف کند بدون اینکه به هر دوطرف حد فکر کند؟ ظاهراً او به هنگام توصیف محدودیت شناخت ما٬ زبان باور را اتخاذ کرده و ما را مقید به نوعی الزام متافیزیکی میکند که مخالف با طرح کلی متافیزیک توصیفیاش است. به این ترتیب٬ او نیز مرتکب همان پارادوکسی میشود که آنرا در کانت کشف کرده بود. به نظر میرسد تفکر دربارة حد اصولاً پارادوکسیکال است و ما نمیتوانیم براساس آن شکاکیت را حل کنیم. در نتیجه راه برای مطالعات آتی در متافیزیک همواره باز است. <br /> دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522Criticism of Finnis’s Natural Law Theoryجدیدترین نظریه قانون طبیعی در بوته نقد617421010.22091/pfk.2009.210FAمحمد حسینطالبیاستادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاهJournal Article20150815During many centuries, “Natural Law” doctrine has been interpreted in different <br />ways; so there have been propounded various theories which trace back to the <br />ancient Greek age, and which today play a central role in the domains of social <br />sciences. One theory as regards the natural law is Aquinas’s theory of natural law; <br />and a recent popular explication of Aquinas’s position is John Finnis’s <br />interpretation. According to Finnis, an action is wise only when it is done to gain <br />one of the basic goods. These goods, on Finnis’s view, are: life, knowledge, skilled <br />performance, play, friendship, marriage, practical reasonableness, and religion. Each <br />of these goods is self-evident, intrinsic, independent of each other, having equal <br />value, and non-based on facts. The essay firstly explains Finnis’s natural- law <br />theory; and then, based on the doctrines of Islamic Transcendent Theosophy, it <br />offers a criticism of Finnis’s theory. <br /> آموزه «قانون طبیعی»[1] در خلال قرن های متمادی به گونه هایی متفاوت تفسیر شده است. این آموزه مشتمل بر گستره پهناوری از نظریه هاست که از زمان تمدن یونان باستان تا عصر حاضر، در حوزه های علوم اجتماعی نقش محوری ایفا کرده است. امروزه جدیدترین و یکی از پرطرفدارترین قرائت های مربوط به قانون طبیعی، تفسیر جان فینیس[2] از نظریه توماس آکوئیناس[3] درباره قانون طبیعی است. به حکم این قرائت، تنها در صورتی یک عمل حکیمانه است که انگیزه انسان از انجام آن وصول به یکی از خیرهای اصیل[4] باشد. براساس این نظریه، خیر های پایه و اصیل بشری عبارتند از: حیات مادی، دانش، مهارت در کار و تفریح، دوستی، ازدواج، عقلانیت عملی و دین. ویژگی های مشترک این خیرها بداهت، ذاتی بودن، عدم ارتباط با یکدیگر، اهمیت یکسان و عدم ابتناءآنها بر واقعیت است. <br />این نوشتار بعد از توضیح مختصری درباره نظریه فینیس دربارة قانون طبیعی به نقد و بررسی این نظریه بر اساس تعالیم حکمت متعالیه اسلامی میپردازد. <br /> دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522The Argument of the Truthful and Particular Unity of Existence
in Transcendent Theosophyبرهان صدیقین و وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه7510021110.22091/pfk.2009.211FAقبادمحمدی شیخیدانشجوی دکتری دانشگاه فردوسیاحمدعابدیهیأت علمی دانشگاه قمJournal Article20150815God has always been one of the most important intellectual concerns of human <br />beings. To know, to prove and to believe in God, human beings have paid attention <br />to at least two ways: Mysticism and Philosophy. In the framework of these two <br />intellectual disciplines, there have been presented different theistic arguments, one <br />of which is the Argument of the Truthful. In time, such proof has received several <br />expositions. Utilizing the most prominent experts of Transcendent Theosophy, the <br />essay describes in detail the self-evidence of existence; then, it presents a profound <br />analysis of the cause and effect, so that the essay refers the principle of causality to <br />the divine self-manifestation, that is to say, the relation between the Lord of <br />manifestations and His manifestations. And at the end, it offers five new expositions <br />of particular unity of existence. <br /> یکی از موضوعات اصلی و مهمترین دغدغه فکری بشر خداوند است. انسانها برای شناخت و اثبات و اعتقاد به او جلّ جلاله دست کم به دو راه عمده توجه کردهاند که عبارتند از: عرفان و فلسفه. طرفداران هر کدام از این شیوهها مدّعیاند که از دیگران موفقتر بودهاند. یکی از استدلالهایی که هر کدام از دو شیوه، مدّعی توفیق در تبیین آن است، برهان صدّیقین است. این برهان در حکمت متعالیه بیشتر از هر مکتب فلسفی و عرفانی دیگری، تقریر و تبیین شده است. در این مقاله، برهان صدیّقین با استفاده از مبانی حکمت متعالیه به گونهای تقریر گردیده است که به تبیین وحدت شخصی وجود پرداخته و با استفاده از دیدگاههای شاخصترین صاحبنظران شیوه حکمت متعالیه، بداهت وجود مورد تبیین قرار گرفته است و این ادّعا با تحلیل عمیق و نهایی علت و معلول و ارجاع آن به تشأن و تجلّی با توجه به آخرین دیدگاههای حکمت متعالیه ملاصدرا و پیروان مکتب وی تبیین گردیده است. و در پایان، پنج تقریر نوین از مؤلّف نوشتار حاضر جهت تبیین وحدت شخصی وجود، ارائه گردیده است که علاوه بر این که صورت برهانی این تقریرات محفوظ است از ذکر مقدماتی که دیگران درصدد حذف آنها بودهاند ولی عملاً چنین نشد، پرهیز شده است. <br /> دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522Schimmel and Islamشیمل و اسلام10113021210.22091/pfk.2009.212FAشهیناعوانیاستادیار فلسفه، شاخة فلسفة اخلاق، عضو هیئت علمی مؤسسة پژوهشی حکمت و فلسفة ایرانJournal Article20150815Orientalism and Islamology in the acadmic spheres of the world have always <br />encountered by different reactions of the East. Some consider the scholars of such <br />disciplines as the political collaborators of their respective governments in pursuing <br />colonial purposes. Some others regard the Orientalists as adversaries. Still others, <br />including Annemari Schimmel, believe that the East and the west are inseparable. <br />This paper in the first place recognizes three kinds of approaches in Orientalism: the <br />first approach to the East is based on such books as “the Arabian Nights”; the <br />second approach is through the study of theology and Abrahamic religions, and the <br />third one is conjoined with absorption and love, which is adopted by Schimmel. <br />Then, it proceeds to introduce her approach to Islam and the features o her Islamic <br />studies. <br /> جریان شرقشناسی و اسلامشناسی در حوزههای دانشگاهی جهان، پیوسته با واکنشهای مختلفی از سوی شرق مواجه بوده است. برخی، محققین در این رشتهها را همکاران سیاسی دولت متبوع میدانند و در فعالیتهای آنها به دنبال مقاصد استعماری و... هستند. عدهای شرقشناسان را معاند اسلام میدانند. در مقابل این آراء، بعضی شرق و غرب را از یکدیگر جداییناپذیر میدانند؛ آنهماری شیمل در زمرة این دسته محسوب میشود. این مقاله سه نوع جریان شرقشناسی را برمیشمارد؛ رویکرد به شرق بر مبنای کتابهایی نظیر هزار و یکشب؛ مواجهه با شرق از طریق مطالعة الهیات و ادیان ابراهیمی؛ و شیفتگی و عشق به شرق؛ و شیمل را در دستة سوم جای میدهد و به تبیین علمی رویکرد شیمل به اسلام، ویژگیهای اسلامشناسی وی و اهمیت جایگاه علمی و معنوی او به عنوان اسلامشناس در سطح جهان میپردازد. <br /> دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522A Reflection on the Methodology of Metaphysicsتأملی در تحول روش شناسی دانش متافیزیک (با نگاه به رابطه آن با علوم تجربی)18520321510.22091/pfk.2009.215FAعباسایزدپناهاستادیار دانشگاه قم0009-0002-2885-1475Journal Article20150815The present essay is an attempt to open a window to the ideal methodology of
ontological metaphysics and metaphysics in its philosophical sense. Thus, the essay
initially holds out its historical development in western and Islamic thought;
inasmuch as the historical development includes the interaction between
metaphysics and science, it mentions in brief such a connection. Then, it attempts to
explicate the principles and pillars of a comprehensive methodology of Metaphysics.
مقاله پیش رو در صدد است به عرصه روش شناسی مطلوب و جامع فلسفه هستی شناختی و متافیزیک به مفهوم فلسفی آن دریچهای بگشاید. از همین روی نخست به کشف تحولات و سرگذشت تاریخی – تطبیقی آن در تفکر اسلامی و غربی میپردازد و پس از آن به تبیین اصول و ارکان نظریه «روش شناسی جامع دانش متافیزیک و فلسفه» همت میگمارد و چون تحولات تاریخی یاد شده غالباً در ضمن تعامل متافیزیک با علوم تجربی بوده است، این پیوند و همبستگی تاریخی نیزبه طور فشرده مورد اشاره قرار میگیرد.
دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522The Relation between “Potentiality and Actuality”
and “Absolute Existent” in Transcendent Theosophyتحلیل رابطه قوه وفعل با موضوع فلسفه اولی درحکمت متعالیه20522221610.22091/pfk.2009.216FAجمشیدصدریاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهرJournal Article20150815“Potentiality and actuality” is among the qualities of the absolute existent, which is
the subject of First Philosophy. An existent is “potential” with respect to the
actuality it can possess, though it is an “actual existent” by attention to the actuality
it now possesses. It should be mentioned that potentiality is an existential thing,
however a weak existence which is distinguished from nonexistence. The present
essay initially deals with the question how ‘potentiality and actuality’ entered First
Philosophy. Then it proceeds to analyze the relation between such an issue and the
subject of first philosophy as well as the how of application of existence to it. And
finally, the paper propounds some dubious things and then responds to them.
قوه و فعل از اوصاف واحکام موجود مطلق است،موجودنسبت به فعلیتی که میتواند واجد آن شود بالقوه نامیده میشود،هرچندبه لحاظ فعلیتی که هم اکنون داردموجودی بالفعل است. موجود مطلق که موضوع فلسفه اولی است به قوه وفعل تقسیم میشود، غالب مسایل فلسفی به شکل قضایای مرددة المحمول مطرح میشوند که اطراف تردید مساوی با موضوع فلسفه است .قوه یک امر وجودی است، منتهی یک وجود ضعیف که آن را از عدم ممتازمی گرداند. وجود از جهت شدت وضعف دوطرف داردیک طرفش اعلی مراتب وجوداست، طرف دیگرش هیولای اولی است که فعلیتی جزعدم فعلیت ندارد.مقاله حاضر ابتدا به طریقۀ ورود مسئله قوه وفعل به فلسفه اولی وضرورت بحث از آن میپردازد و در ادامه رابطه قوه وفعل باموضوع فلسفه اولی ونحوه صدق وجود بر آن و تناظر آن دو با خیر و شر و طرح شبهات وپاسخ به آنها از دیدگاه حکمت متعالیه را مورد بررسی وتحلیل قرار میدهد.
دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522Religious Experience from James’s Standpoint« تجربه دینی از منظر جیمز »22324921710.22091/pfk.2009.217FAکیوانبلند همتاناستادیار و عضو هیات علمی دانشگاه کردستانمیرعبدالحسیننقیبزادهاستاد دانشگاه تربیت معلم تهرانJournal Article20150815Pragmatism is, most importantly, an “approach” that evaluates theories or beliefs in
terms of the success of their practical application. So it emphasizes on resorting to
experience, whether in the sense of ‘process’ or in the sense of “product”. Form this
viewpoint, the concept of experience in James’ pragmatic thought finds a special
significance so that the whole of his thought can be referred to it as well as be
understood upon it. Such a point is also true in regard to his view of ‘religion’.
James seeks to explore religion within human life, actions and experiences, so he
has used the expression “religious experience”. For the sense meant by James has
not stated clearly, the present writing attempts to elucidate it in different relations
and aspects.
پراگماتیسم پیش از هر چیز، روش است- روشی جهتِ روی آوردن به تجربه؛ چه به معنای فرایندی آن و چه به معنای فرآورده ای آن. از این منظر، مفهوم تجربه در اندیشه پراگماتیکی جیمز جایگاهی ویژه می یابد. به گونه ای که می توان کل اندیشه او را در هر زمینه به آن برگرداند و بر مبنای آن فهمید. این نکته در مورد نگاه او به "دین" نیز صادق است. جیمز در پی بررسی دین در حدود زندگی آدمی، کنشها و تجارب اوست و برای این منظور، اصطلاح تجربه دینی را به کار میگیرد، اما چون منظور جیمز از این اصطلاح به روشنی بیان نگردیده، می کوشد منظور او را در سه گام متمایز اما به هم پیوسته ( خلوت فرد با امر قدسی، احساس حضور آن و واکنش متاثر از آن در برابر جهان و انسان) دریابد. سپس بسترهای وقوع این تجربه را، که در نگاه جیمز منجر به "انواع تجربه دینی" خواهد شد، کاویده و مهمترین بستر آن، یعنی بستر روانی- عاطفی را که منظور نظر جیمز است، شرح خواهد داد. در نهایت مقاله به بررسی کاربردهای اندیشه جیمز و نقدهای وارد شده بر آن پرداخته و مهمترین نقد را بی توجهی او به مولفه اجتماعی و سنت دینی می داند.
دانشگاه قمپژوهشهای فلسفی -کلامی1735-979110320090522The Function of Reason in Knowledge from Majlesi’s Viewpointنقش عقل در معرفت از دیدگاه علامه مجلسی25127321810.22091/pfk.2009.218FAحیدرنور الدیندانشجوى دکترى علوم قرآن وحدیث دانشگاه قم.Journal Article20150815Among the major current discussions is the discussion about the status of reason in
cognition, the scope of its validity in the acquisition of religious doctrines and rules,
negatively or affirmatively. In certain stage of Islamic thought history, such a
concept came to be a criterion in acceptance or rejection of thoughts and ideas. It is
said that the validity of reason was rejected by Hadith scholars, among whom is
Allameh Majlesi, and as a result, the emphasis was focused upon the Infallible’s
words and traditions. The present essay is going to analyze Allameh Majlesi’s
words, which is claimed that they indicate denial of the validity of reason. In the
light of such an analysis, it makes clear the role of reason in the acquisition of
knowledge as well as the value of rational judgments.
بحث درباره جایگاه عقل در ادراک وگفتگو از گستره اعتبار آن در حوزه تحصیل معارف الهى واحکام آن نفیاً یا إثباتاً از مهمترین ومطرح ترین مباحث جارى تاریخ بشر است. ودر برهه خاصى از تاریخ فکر اسلامى به کانونى از جذب ودفع افکار واندیشهها مبدل گشته است. اخباریون ومحدثین که مرحوم مجلسى در میان آنان جایگاه ویژه دارد به نفى مطلق اعتبار وارزش عقل وجایگزینکردن تمسک به اخبار وکلام معصومین منسوب گشتهاند. مقاله اى که فرا روى شما خواننده محترم قرار دارد به بررسی و تحلیل کلماتى از علامه مجلسى پرداخته که ادعا شده است در راستاى مطالب فوق قرار دارد. در پرتو تحلیل وارزیابى کلمات ایشان به حدود اثرگذارى عقل در کسب معرفت وارزش واعتبار احکام عقلى آشنا خواهید شد.