نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه مفید
چکیده
تازه های تحقیق
واقعیت داشتن هر چیزی، از نظر شناختاری، وابسته به دلیل و مدرک است. استدلالهای برهانی همۀ شرایط انتقال قوۀ شناخت به واقع را دارند. در عین حال، استدلالها راه ورود واقع به قوۀ شناخت را نیز فراهم میکنند. شناخت، رابطۀ واقع و اذهان را برقرار میکند و شناخت، اذهان و واقع را برابر میکند. هر گونه نابرابری اذهان و واقع به شناخت نینجامیده است، هرچند شناساگر خود را در وضعیت شناخت بپندارد. در معادلۀ میان ذهن و واقع، این واقع است که اصل است. اگر واقع نمیبود شناخت به معنای حقیقی کلمه معنا نمیداشت. این واقع است که به شناخت هویت میدهد. ذهن باید با واقع منطبق شود و اگر در این کار توفیق یابد واقع با ذهن برابری خواهد داشت. بعضی از امور واقعی آنگاه به ذهن وارد میشوند که مسیرهای نفس الامری تا رسیدن به آن امور از طرف قوۀ شناخت پیموده شود. اگر پیمودن این مسافتها بدون خطا و اشتباه صورت گیرد، واقع به روی قوۀ شناخت گشوده میشود. در عین حال، پارهای از امور واقع چنان در دسترس قوۀ شناختاند که قوۀ شناخت را با نیروی حضور خود در وضعیت انفعال قرار داده آن را با خود برابر میکنند. قوۀ شناخت یا عقل در میان محسوسات با واقعیاتی روبهرو شود که یکسره از سنخ عقلاند و با چشم عقلی نگریسته میشوند. این واقعیات در دسترس طبیعت عقلاند و طبیعت عقل در هر انسانی مستقر است. استدلالهای طبیعت عقل، آنگاه که محتوا و مواد آن در دسترس همگان باشد، در انتقال شناساگر به واقع به چیزی جز یادآوری و بازخوانی نیاز ندارند. زندگی پس از مرگ از واقعیتهایی است که نهتنها استدلالهای عقلی از آن پشتیبانی میکنند که طبیعت عقل و محتوای عام آن بر این زندگی احتجاج میکند.
استدلال مندرج در نوشتار حاضر دستکم شرایط لازم یک احتجاج بر زندگی پس از مرگ را ارائه کرد. مقدمات و پایۀ این استدلال احتجاجی به تفصیل بیان شد، بیآنکه در این تفصیل جز به تنبّه و تأمل نیازی باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Man seeks life by his will and due to the nature of his consciousness, thinks about it, protects it, and escapes anything against it. Death, especially when it is regarded as the absolute end of life, becomes more horrible than anything else. Although uncomfortable events occur in man's life, the resulting dissatisfaction is not extended to the life itself, and he thinks about the life without such events. The principle of believing in life, its endurance, and eternity is assuredly based on the message of God's prophets. Among scholars, philosophers have also offered arguments for the principle of the life after death. Among the strong arguments for the life after death, the best and superior one is the one that, in addition to being strong, can be accepted quickly and deeply by human general intellect. The present paper seeks to provide such an argument for the life after death, which is based on nothing but contemplation and deliberation, and is available to all.
کلیدواژهها [English]
- ابن سینا، حسین بن عبداللّه. (1403 ق). الاشارات و التنبیهات. بیجا: دفتر نشر الکتاب.
- ابن سینا، حسین بن عبداللّه. (1404 ق). شفا، طبیعیات. قم: منشورات مکتبة آیة اللّه العظمی المرعشی النجفی.
- برن، آلکس. (1381). رفتارگرایی. در کتاب فلسفۀ نفس. ترجمه: امیر دیوانی. تهران: انتشارات سروش و طه.
- شیرازی، محمد ابن ابراهیم (ملاصدرا). (1368). الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلة الاربعة. قم: منشورات مصطفوی.
- طباطبایی، سید محمد حسین (علامه طباطبایی). (1387). اصول فلسفۀ و روش رئالیسم. به کوشش سید هادی خسروشاهی. قم: بوستان کتاب.
- عابدی شاهرودی، علی. (1394). نقد قوۀ شناخت. به کوشش محمد علی اردستانی. تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی.
- کانت، ایمانوئل. (1388). تمهیدات. ترجمه: غلامعلی حداد عادل. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
- لاهیجی، ملاعبدالرزاق. (1383). گوهر مراد. تصحیح و تحقیق: مؤسسۀ تحقیقاتی امام صادق(ع). تهران: نشر سایه.
- مطهری، مرتضی. (1374). مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، مجموعۀ آثار. قم: انتشارات صدرا.
ارسال نظر در مورد این مقاله