2024-03-28T13:03:42Z
https://pfk.qom.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=174
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
فهرست مقالات
2018
12
22
https://pfk.qom.ac.ir/article_1402_aa51a78e20acf8806348e92dab924197.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
تحلیل پاسخ مرتضی مطهری و ونسن برومر در مسئلۀ شفاعت و خیرخواهی خداوند
ام هانی
جراحی
رضا
اکبری
موزۀ شفاعت در سنّت اسلامی به معنای درخواستِ شخص برای آمرزش دیگری است و در سنّت مسیحی علاوه بر آمرزش، مواردی همچون اعطای خیر به دیگری را نیز شامل میشود. استاد مرتضی مطهری و ونسن برومر پذیرش شفاعت را، با اِشکال برتر بودن رحمت شفیع نسبت به رحمت خداوند و مقید شدن خیرخواهی خداوند، مواجه میدانند. مطهری پاسخ این اِشکال را در گرو توجه به سلسلهوار بودن نظام جهان و اعطای خیرات به موجودات در قالب نظامی طولی میداند. شفاعت علّت ایجادی آمرزش نیست، بلکه صرفاً علّت اِعدادی برای اِعطای آمرزش از سوی خداوند است. برومر برای پاسخ به اِشکال، اذن خداوند برای مشارکت انسان در خیررسانی به دیگران را در قالب دعا مطرح میکند. از نگاه برومر، خداوند عالَم را بهگونهای قرار داده است که انسان از طریق دعا، ضمن برقراری رابطهای عاشقانه با خداوند، میتواند در برآوردهکردن دعا نیز مشارکتی فعالانه با قدرت الهی داشته باشد. به این ترتیب، مطهری و برومر با پاسخهای خود، شفاعت و مطلق بودن خیرخواهی خداوند را سازگار میدانند. در نگاه هر دو، عالَم دارای نظامی است که در آن انسانها میتوانند با اذن الهی در رساندن خیر به دیگران، نقش ایفا کنند.
شفاعت
دعا
خیرخواهی الهی
مرتضی مطهری
ونسن برومر
2018
12
22
6
22
https://pfk.qom.ac.ir/article_1258_c3680e1f5437a0605a31db508b6f5fad.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
بررسی اصطلاح هورقلیا درمنظومه فکری شیخ احمد احسایی
عین الله
خادمی
علیرضا
عربی
دیدگاههای شیخ احمد بن زین الدین احسائی جدالهایی پُر دامنه در عرصۀ پارهای از مباحث فکری برانگیخته است. «هورقلیا» یکی از واژههای کلیدی نظام فکری شیخ احمد احسائی است که در آثار متفکران پیش از او - از جمله شیخ اشراق - نیز بهکار رفته است. ضمن توجه به پیشینۀ پژوهش، با بررسی اجمالی هورقلیا در لغت و اصطلاح خاص احسائی، نشان داده شده که مراد احسائی از هورقلیا در موارد گوناگونی از آثارش همان عالم برزخ و مثال است. افزون بر این، گاهی هورقلیا در معنایی خاصتر، بر افلاک عالم برزخ (عالم مثال)، اطلاق شده است. همچنین ضمن بررسی دو اطلاق رایجتر هورقلیا در آثار گوناگون احسائی و تبیین بیشتر خصوصیات هورقلیا تلاش شده است تا با استخراج ویژگیهای آن، نسبتش با عالم مثال و برزخ، روشنتر و تفاوت دیدگاههای احسائی با متفکران و بهویژه، فیلسوفان پیش از وی تا حدودی آشکار شود. از جمله این که اگر هورقلیا، برزخ میان مجرّدات و مادیات دانسته شده، مراد شیخ احسائی از تجرّد در اینجا با مصطلح رایج فلسفی آن متفاوت است و مقصودش از مجرّدات در این جا عقول نیست و برزخ میان عالم نفوس و عالم اجسام مراد است.
بررسی اصطلاح «هورقلیا» در منظومۀ فکری شیخ احمد احسائی
2018
12
22
25
47
https://pfk.qom.ac.ir/article_1261_8c4c1a3117ee1a9e0f9fc3530c1fb8da.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
تعقّل و اندیشیدن در باب مسائل ایمانی: مقایسۀ دیدگاه علامه طباطبایی و گابریل مارسل
حسین
عصاران قمی
عسگر
دیرباز
در این مقاله قصد داریم تا جایگاه تعقّل و اندیشیدن درباب مسائل ایمانی را از دیدگاه علامه طباطبایی و گابریل مارسل بکاویم. جایگاه و کارکرد عقل در مسائل ایمانی همواره مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است و نقشی سرنوشتساز در تعیین مسیر الهیات داشته است. علامه طباطبایی و گابریل مارسل نیز توجه ویژهای به مسائل ایمانی و تعقّل و جایگاهِ آن در مورد این مسائل داشتهاند. مارسل، در مواجهه با پیچیدگیهای مسائلِ ایمانی به نقد نوع اندیشیدن در مورد این مسائل میپردازد و نوع جدیدی از اندیشیدن را مطرح میکند که جزئی و شخصی است و برای درک حقایق ایمانی کارساز است. از نظر مارسل، تفاوت میان مسائل ایمانی و منطقی ماهوی است و اندیشۀ انتزاعی ویژۀ مسائل منطقی است، اما علامه طباطبایی با مستقل دانستن عقل در درک حقایق، قلمرو این اندیشه را بسیار گسترده تعریف میکند؛ بهطوریکه اندیشۀ ایمانی ذیل اندیشه عقلی قرار میگیرد. ایشان با ذاتی و قطعی دانستن حجیّت عقل، منزلت عقل را بسیار والا برمیشمارند و بر خلاف مارسل، قائلاند که تفاوت مذهب و فلسفه، روشی است و ایندو هدفِ مشترکی را دنبال میکنند که همان درکِ حقایق است. روشِ این مقاله، بیان دیدگاه این دو فیلسوف، در این زمینه و سپس مقایسه آنها با یکدیگر است.
علامه طباطبایی
گابریل مارسل
عقل
تعقّل
اندیشیدن
اندیشۀ اولیه
اندیشۀ ثانویه
2018
12
22
48
69
https://pfk.qom.ac.ir/article_1256_8d13d4aa5059b22cd2b2a3c983074867.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
بررسی مواجهه با رنج تنهاییِ اگزیستانسیال در اندیشۀ اروین یالوم و رنج عارفانۀ فِراق در اندیشۀ مولوی
امیرعباس
علیزمانی
حبیب
مظاهری
اروین یالوم معتقد است که تنهایی یک حد مرزی و رنجِ وجودی است که با انسان تنیده شده است. انسان، تنها به دنیا میآید، تنها از دنیا میرود و خودش به تنهایی مسئول آفرینش ماهیت خویش است؛ نه اینکه در این عالَم مددکاری ندارد، بلکه هیچ پناهگاهی نیز برای او وجود ندارد و ناخواسته در این عالم پرتاب شده است. جلالالدین محمد بلخی (مولوی) نیز از رنج تنهایی یاد میکند، اما از سنخِ تنهاییِ تلخ یالومی نیست، بلکه تنهایی در قالب فِراق از اصل خویش است، دلهرهاش نه به خاطر بیپناهگاهی، بلکه به سببِ بیاویی و غربت در عالَم است که برایش دردناک و رنجآور شده است. در اندیشۀ یالوم، رنجِ تنهایی راه حلی ندارد و مسئلهای وجودی است که انسان باید آن را بپذیرد و تنها میتواند آن را تسکین دهد، اما مولوی با خدا بودن را رافعِ رنجِ فراق و تنهایی میداند. نویسنده امیدوار است با ارائه این تحقیق، از رنج تنهایی با رویکردی معناجویانه بکاهد. در همین راستا، در ابتدا به ترسیم وجوه رنجِ تنهایی اشاره کرده و در پایان، به بیان راهکارهای رهایی از این رنج تنهایی میپردازد.
رنجِ وجودی
تنهایی
فِراق
پرتابشدگی
معنا
2018
12
22
70
91
https://pfk.qom.ac.ir/article_1262_8c75c472e209e833651745d939e5a7e0.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
تبیین نقشِ نیّت در ارزش اخلاقی از منظر ملاصدرا
معصومه سادات
ساری عارفی
جهانگیر
مسعودی
این نوشتار به بررسی نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - میپردازد. بر این اساس، چند فرض در رابطه با نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - مطرح میشود. این فروض به این صورت، تحلیل میشوند که آیا نیّت از منظر ملاصدرا، در ارزشدهی به فعل اخلاقی نقش دارد؟ بر فرض که ملاصدرا این نقش را پذیرفته باشد، آیا این نقش را میتوان به فاعل اخلاقی هم تعمیم داد؟ آیا دیدگاه او نقش یکجانبه وبه عبارتی یکسویۀ نیّت در ارزشدهی به فعل و فاعل اخلاقی است؟ یا اینکه میتوان بر اساس مبانی فلسفی و عبارات ملاصدرا، تبیینهای متفاوت و در عین حال، متقابلی از ارزشدهی در نسبت فعل، فاعل و نیّت اخلاقی مطرح کرد؟ نگارنده، در مقام پاسخ به این پرسشها، ابتدا به تحلیل چیستیِ نیّت و ارزش از منظر ملاصدرا میپردازد. سپس به تحلیل نقش نیّت در چهار مرحله، بر اساس عبارات صدرالمتألهین شیرازی، پرداخته میشود. نهایتاً، نظر مختار، تأثیر متقابل و مستمرِّ نیت، فعل و فاعل اخلاقی در ارزشدهی به یکدیگر در سطوح متفاوت است.
نیّت
اراده
ملاصدرا
ارزش اخلاقی
عمل
علم
2018
12
22
92
111
https://pfk.qom.ac.ir/article_1264_4d612d444be23f3ff0ed0f39c7d11102.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
روح در دینِ جَینی
ابوالفضل
محمودی
دین جِینی از ادیان کهن هندی است که بیش از بیست و پنج قرن پیشینه دارد و به اصطلاح از ادیان ناستیکه و یا غیر ارتدوکس هندی شمرده میشود. مسئلۀ روح که در این مکتب از آن به عنوان جیوَه یاد میشود از مفاهیم مهم این دین بهحساب میآید و یکی از دو مقولۀ اصلی هستیشناختی و نیز یکی از موضوعات اصلی فلسفۀ جَینی و نخستین آنهاست. جَینها اصل وجود روح را امری شهودی میدانند، با اینهمه، دلایلی نیز بر وجود آن اقامه کردهاند. در این مکتب، روح با آنکه مادی شمرده نمیشود، دارای بُعد بوده و متناسب با بدن قبض و بسط مییابد. ارواح بیشمار هستند و همۀ موجودات و حتی عناصر دارای روح بوده که متناسب با بدنی که در آن میزیند، دارای یک تا شش حسّ ادراکی هستند. روح در حالت ناب و خالص خود دارای آگاهی و شهود بیمُنتها، بهجت و سرور بیمنتها و کمال مطلق است و علم و آگاهی نه صفت که ذات و سرشت آن است، اما این گوهر نورانی در نتیجۀ برخی اعمال و احساسات با «کرمه» -که مادهای لطیف است - پوشیده میشود و این آغاز اسارتِ انسان است. هدف یک سالک جَینی پیراستن روح از این قشرهای کرمهای است که «لِشیا» خوانده میشود و این مهم با ریاضت و در طول زندگیهای متوالی میسّر میشود. هدف این نوشتار، تبیین مسئلۀ روح در دین جَینی است که به روش توصیفی۔ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای معتبر به شیوۀ اِسنادی سامان یافته و نشان میدهد که آموزۀ روح در جینیزم تفاوت قابل ملاحظهای با دیگر ادیان هندی دارد.
جیوَه
روح
نَفس
لِشیا
جینیزم
کرمَه
2018
12
22
112
131
https://pfk.qom.ac.ir/article_1257_8f197538d5ab4648226daa347f7e6546.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
حقیقت ارادۀ انسان از دیدگاه صدرالمتألهین
محمد
حسین زاده
اراده یکی از ارکان اصلی افعال اختیاری انسان است که تبیین حقیقت آن در تبیین، تفسیر و تأویلِ کنشهای انسانی نقش مهمی ایفا میکند. ملاصدرا دیدگاه خود دربارۀ حقیقت ارادۀ انسان را در مواضع متعددی از آثارش بیان کرده است، اما بیان او پراکنده، نامنظم و گاه آمیخته با دیدگاه دیگران است. این مقاله با روش نقل و جمعآوری عبارات، تحلیل عقلی آنها و ارائۀ استدلال برهانی، حقیقت ارادۀ انسان را در دستگاه فلسفی ملاصدرا تبیین کرده است و نشان داده که چگونه تغییر مبانی در فلسفۀ ملاصدرا به ارائۀ تبیین جدیدی از ارادۀ انسان انجامیده است. در این مقاله این نتیجه به دست آمده که از نظر ملاصدرا اراده از یک هویت وجودیِ سریانیِ «مادی۔ مجرد» برخوردار است و آنچه از آن به «اجماعِ نفس» و «تصمیمِ جازِم» تعبیر میشود، صرفاً یکی از مراتب مجرّد این هویت سریانی است. همچنین این مقاله به این نتیجه دست یافته که با توجه به مبانی ملاصدرا و به موجب یک استدلال برهانی، شایسته و بایسته است تا بخشی از دیدگاه ملاصدرا اِصلاح شود؛ بهطوری که اجماع نفسانی هویتی مادّی داشته باشد.
ارادۀ انسان
اجماع نفس
اصالت وجود
هویت سریانی
ملاصدرا
2018
12
22
132
147
https://pfk.qom.ac.ir/article_1263_f732eacd17cb6c39a60ebd88d4b1bde4.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
فلسفۀ اسلامی متأخر و دانشِ ما به جهان خارج
سید علی
طاهری خرم آبادی
از زمان دکارت و طرح استدلالهای شکاکانه، دانش به جهانِ خارج یکی از دغدغههای فیلسوفان معرفتشناس غرب بوده است. این پرسش در فلسفۀ اسلامیِ سنتی مسئله نبوده است و در دوران اخیر و پس از آشنایی فیلسوفان مسلمان با فلسفۀ جدید غرب، برخی فیلسوفان اسلامی متأخر برای پاسخ به «شکاکیت دربارۀ جهان فیزیکی»، در صدد اثبات وجود جهان مادّی برآمدهاند. تأمّلات آنها دربارۀ موضوع به دو راهبرد متافیزیکی منتهی شده و آنها یا از راه توسّل به «اصل علیّت» و یا از راه «ضرورت مطابقت ادراکهای حسّی با اشیای فیزیکی» بر وجود جهان خارج استدلال کردهاند. این مقاله نشان میدهد که هیچکدام از این استدلالها نمیتوانند مدعاهایشان را اثبات کنند. بهعلاوه حتی اگر استدلالهای ایشان در اثبات نتیجه مورد نظر موفّق باشند، استدلال معروف و قوی «از راه جهل» به نفع شکاکیت در برابر این استدلالها مقاوم است.
شئ فیزیکی
ادراک حسّی
علیّت
مطابقت ضروری
استدلال از راه جهل
2018
12
22
148
165
https://pfk.qom.ac.ir/article_1260_c247d8ca34e5b16f4b62a8c0e2cd94dc.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
کثرت گرایی فرهنگی و تأثیر آن بر نظام های تربیتی
طیبه
نوسلی
کثرتگرایی فرهنگی، عمدتاً، در آمریکای شمالی و اروپا ظهور و گسترش یافته است و به تبع، دیگر کشورهای جهان نیز - به درجاتی - از آن تأثیر پذیرفتهاند. مهمترین مسئلهای که این تحقیق در صدد بررسی آن است، «کثرتگرایی فرهنگی و تأثیر آن بر نظامهای تربیتی» است. روش تحقیق، در بخشهای اولیه، توصیف و تحلیلِ مفاهیم اصلی، مانندِ فرهنگ، کثرتگرایی، کثرتگرایی فرهنگی و وحدتگرایی فرهنگی است و در بخشهای بعدی، بررسی تأثیر کثرتگرایی فرهنگی بر نظامهای تربیتی است که از طریق تحلیل، تفسیر و استنتاج مباحث انجام میشود. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که دو عامل اصلی سبب کثرتگرایی فرهنگی میشوند: نخست پدیدۀ مهاجرت که تنوّع قومی را بهوجود میآورد؛ این پدیده آثار مختلفی بر نظامهای تربیتی دارد که نمونهای از آن ظهور «تعلیم و تربیت چند فرهنگی» در برخی از جوامع امروزی است. عامل دیگر، کثرت دانشها، اندیشهها، گرایشها و سلیقههاست که پدیدهای پساساختارگرا و پسامدرنیستی است. اگر این نوع تکثرگرایی به رشد علمی و فرهنگی بیانجامد، سودمند است، امّا اگر به فردگرایی منجر شود و پایههای وحدت فرهنگی و وحدت رویه در اتحاذ تصمیمها و فعالیتها را متزلزل کند، به نفع عملکردهای علمی و فرهنگی - از جمله تعلیم و تربیت - نیست. واژگان کلیدی: کثرتگرایی فرهنگی، نظامهای آموزشی، فردگرایی، آموزش و پرورشِ چند فرهنگی
کثرتگرایی فرهنگی
نظامهای تربیتی
فردگرایی
تعلیم و تربیت چند فرهنگی
2018
12
22
166
189
https://pfk.qom.ac.ir/article_1265_9233a60dac8ccf93bddfb07b2413ea22.pdf
پژوهشهای فلسفی -کلامی
1735-9791
1735-9791
1397
20
4
امکانسنجی جریان استصحاب در امور اعتقادی
احمد
مرتاضی
در امور اعتقادی چون مقتضی، یعنی تمامیت ارکان استصحاب، موجود بوده و مانع نیز مفقود است، اصل امکان جریان استصحاب در آنها جای تردید ندارد، بلکه اطلاق ادله آن، اعمال قلبی را نیز شامل میشود. با وجود این، برخی با تمسّک به ادلهای همچون عینیت یا توقف اعتقاد بر یقین، انصراف ادله استصحاب از أعمال جوانحی و نیز الزام شرعی به کسب یقین وجدانی نسبت به اعتقادیات، امکان جریان استصحاب در امور اعتقادی را بهطور مطلق، منکر شدهاند. در مقابل، عدهای نیز ضمن تقسیم امور اعتقادی به دو دستۀ نیازمندِ یقین وجدانی و نیازمندِ صِرف التزام قلبی؛ معتقدند که در عقاید قسمِ دوم، هم استصحابِ موضوعی و هم استصحاب حکمی جریان دارد، اما در گزارههای اعتقادیِ قسم اول، تنها استصحاب حکمی، امکان جریان دارد. تحقیق حاضر نشان میدهد که چون اعتقاد، یک امر وجدانی است، شک در نفس اعتقاد با مراجعه به وجدان، زائل میگردد و جریان استصحاب در خود اعتقاد، کاملاً بیمعناست. در احکام اعتقادی نیز چون هیچیک از این نوع احکام، غایت زمانی ندارد، در مقام اثبات، شک در بقاء و جریان استصحاب در آنها، امکان وقوعی ندارد؛ هرچند جریان استصحاب در خصوص معتقَدات، یعنی مسائل و موضوعات اعتقادی، هم امکان عقلی دارد و هم امکان وقوعی.
امور اعتقادی
استصحاب
یقین تعبدی
استصحاب عقائد
استصحاب کتابی
2018
12
22
190
204
https://pfk.qom.ac.ir/article_1259_7b50bb0627ff0c4c0dcd0546a89c2ccb.pdf