Document Type : Research Paper
Author
Assistant Professor, University of Tehran
Abstract
Keywords
نتیجه
پارادوکس کرول میگوید که هر استنتاج معتبر، یا با افزودن شرطیِ متضمّنِ استلزام مقدّمات نسبت به نتیجه صورت وضع مقدّم را به خود میگیرد یا نمیگیرد. در فرض دوم نتیجهای حاصل نمیشود و در فرض اوّل تسلسل پیش میآید و باز هم نتیجهای حاصل نمیشود.
ویتگنشتاین میگوید که هر زنجیرهی استنتاجی یک وضع مقدّم است که بهوسیلهی نشانهها «بازنموده و نشان داده شده» است، امّا «بیان نگردیده است». و هر تلاشی برای «بیان کردن» آن به شکست میانجامد. چون مستلزم تبدیل قاعده به مقدّمه است، و تبدیل قاعده به مقدّمه مستلزم تسلسل است. بنابراین از میان شقوق دوگانهای که پارادوکس کرول پیش مینهد اوّلی را برمیگزینیم، ولی با این قید که مفادِ شرطیِ متضمّنِ استلزامِ مقدّمات نسبت به نتیجه در جایگاه قاعده قرار گیرد، نه در موضع مقدّمه.
ابنسینا بر آن است که اصول منطقی همواره بهمنزلهی قاعده در تولید معرفتهای دیگر نقش بازی میکنند، نه به مثابهی مقدّمه. بنابراین هیچ قاعدهی منطقی را نباید به مقدّمه تبدیل کرد. روشن است که این بصیرت عمیق از وقوع پارادوکس کرول پیشگیری میکند.
خواجه نصیر بیان میکند که هر قیاس اقترانی در انتاج خود به وضع مقدّمی نیاز دارد که «معاون» و «مقارنِ» آن قیاس اقترانی است. «معاونت» مستلزم نداشتن نقش مستقیم و «مقارنت» مستلزم درونی نبودن و همراهی بیرونی است. بنابراین سخن خواجه را میتوان چنین تفسیر کرد: وضع مقدّمی که هر قیاس اقترانی در انتاج خود بدان نیازمند است، به تعبیر ابنسینا، نمیتواند «در درون» قیاس اقترانی «مصرَّح» باشد و، به تعبیر ویتگنشتاین، «بیانکردنی» نیست بلکه صرفاً «نشاندادنی» و «بازنمودنی» است. از اینرو چنین وضع مقدّمی نباید مستلزم تبدیل قاعده به مقدّمه باشد و در این صورت از وقوع تسلسل کرول پیشگیری میشود.
Send comment about this article