نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه قم
چکیده
تازه های تحقیق
در این مقاله دیدگاههای مختلفی در باره اخلاق کاربردی مطرح شد. گروهی درتوجیه و تأیید آن سخن گفتند و گروهی دیگر در نقد آن. برخی سعی کردند آن را از دیگر شاخههای اخلاق متمایز کنند و بعضی دیگر در صدد برآمدند تا با انکار این تمایز، هویت آن را زیر سؤال ببرند.
اما از مجموع مطالب فوق میتوان دریافت که اخلاق کاربردی را چه شاخهای مستقل از دیگر شاخههای اخلاق بدانیم که وظیفه مستقلی را بر عهده دارد و چه آن را جنبه کاربردی نظریههای اخلاقی تلقی کنیم و قائل شویم که نظریهها از جهت ارائه معیار، ذیل نظریههای هنجاری قرار میگیرند و از جهت کاربردشان در مسائل جزئی و کلی، کاربردی نامیده میشوند، مسلم است که فیلسوفان و متخصصان ، حتی مردم عادی، به دلایل گوناگون، نیازمند توجه به نحوه کاربردی کردن اخلاق در زندگی خود هستند. این اختلاف، یعنی پذیرش تمایز و استقلال آن یا عدم پذیرش اینها، گرچه میتواند نتایج و پیامدهای متفاوتی را به لحاظ نظری در پی داشته باشد، به نظر نمیرسد عملاً تفاوتی را از این حیث ایجاد کند.
در باره ماهیت اخلاق کاربردی نیز اتفاق نظری وجود نداشت. اما به نظر میرسد برداشتهای مختلف متفکران از ماهیت اخلاق کاربردی، بیش از آنکه نشانگر دقت نظر آنها در این باب باشد، حکایت از تمرکز آنها بر جنبهای خاص و غفلت از وظایف دیگر این شاخه دارد که احتمالاً ناشی از نیازهای متفاوت آنها، در زمان استفاده از نظریههای اخلاقی است. اگر ارزیابی عملکردها را در نگاه کسانی وظیفه اصلی اخلاق کاربردی بدانیم که از ظلم و بی عدالتی و رفتارهای نادرست و قوانین ضد اخلاقی حرفهای موجود در ادارات، نهادها، سازمانها و حتی در روابط شخصی و جمعی به ستوه آمدهاند، دو رویکرد دیگر را میتوان مورد توجه کسانی دانست که با نگاهی مثبتتر، در صدد شناخت وظایف خود برآمدهاند یا به دنبال راهی برای رهایی از معضلاتی که با آن مواجه شدهاند هستند. از این رو در این نوشتار، منطقی تر و موجهتر دیده شد که هر سه نوع رویکرد، یعنی شناسایی هنجارها، حل مشکلات جزئی و ارزیابی عملکردها، درتمام حوزههای حرفهای و غیرحرفهای، جزو وظایف اخلاق کاربردی دیده شود. هرچند اولاً لازم نیسویکرد، د رمورد یک موضوع خاص صدق کند، ثانیاً قرار نیست هر سه رویکرد با هم، درهمه زمانها اجرا گردد . اما اگر قرار باشد از بین سه رهیافت مذکور، یکی به عنوان زمینه و هدایت کننده دیگر وظایف تلقی شود، بهتر آن است که برخورد با معضلات نوعی اخلاقی، زمینه ساز هر سه رویکرد محسوب شود. به این معنا که مشکلات جزئی و عینی یا فضای مملو از معضلات اخلاقی، و یا ناآگاهی گسترده نسبت به وظایف اخلاقی، فرد را با نوعی معضل روبرو کند که وی ضرورت سنجش و ارتقاء فهم اخلاقی را احساس کند.
به هر حال ماهیت اخلاق کاربردی را چه به صورت جامع و ترکیبی از سه وظیفه بدانیم، چه فقط بر یک جنبه تمرکز کنیم، با قدری تأمل در باره نحوه کاربردی کردن اخلاق و رسیدن به نتیجه مطلوب، مشخص میشود که نه فیلسوفان و نه متخصصان، هیچ کدام به تنهایی قادر به اجرای هیچ کدام از وظایف اخلاق کاربردی نیستند. ارزیابی، حل مشکل و شناسایی هنجارهای جزئی، علاوه بر آشنایی با نظریهها و مفاهیم اخلاقی، و نحوه استدلال یا توجیه اخلاقی، نیازمند متخصصانی است که نسبت به واقعیتهای جزئی آن حرفه یا موضوع خاص، اطلاعات شایستهای داشته باشند. این امر نه تنها درشاخههای اخلاق حرفهای، درباره پزشکان، تجار، مهندسان، حقوقدانان، سیاستمداران، مدیران نهادهای دولتی و غیر دولتی و ... صادق است، بلکه در اخلاق مربوط به زنان و مردان نیز باید افرادی که به تفاوتهای جنسی یا جنسیتی و ویژگیهای روانی، شناختی و رفتاری این دو جنس آشنایی داشته باشند، به فیلسوفان در تصمیمگیری و داوری کمک کنند. دراین صورت، روان شناسان، جامعه شناسان، زیست شناسان و دیگر متخصصان نیز، به تناسب موضوع، در کنار متخصصان حرفهای به یاری فیلسوفان میشتابند. متخصصان به تبیین واقعیات و تحلیل مفاهیم موجود در واقعیات میپردازند و فیلسوفان با تحلیل مفاهیم، اصول و نظریههای اخلاقی مرتبط با آن موضوع، سعی میکنند به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنند. طبیعی است با توجه به این پیش فرض، باید کدهای اخلاق حرفهای و غیر حرفه ای، درکنار نظریهها و هنجارهای اخلاقی مستنتج از نظریهها، مورد توجه قرار گیرند مفیدتر و کارآمدتر در اعمال شیوهها این است که به جای آنکه فیلسوفان از ابتدا، به طورکلی و سریع به استدلالهای صرفاً نظری بپردازند، سعی کنند تا پس از آگاهی از جزئیات و حتی توجیهات و تبیینهای علمی به این کار مبادرت ورزند. به هر حال به گفته سینگر، گرچه متخصصان اخلاقی، حکیمان یا قدیسانی نیستند که به واسطه بصیرت اخلاقی، حقایق اخلاقی را درک کنند اما به هر حال، وجود آنها برای حل مشکلات و ارزیابی، قطعاً مفید و ضروری است. دریک نگاه کلی، به رغم همه مشکلات و تردیدهایی که ارائه شده است، بی شک در دنیای پیچیده امروزی، با توجه به گسترش معضلات اخلاقی، اخلاق کاربردی به عنوان رشتهای که مستقلاً به ارزیابی عملکردهای افراد، سازمانها، نهادهای دولتی و غیر دولتی و صاحبان حرفهها و بررسی مشکلات اخلاقی میپردازد، به رغم همه نواقص، ارزشمند و توجه به آن شایان اهمیت است، هر چند هنوز برای تحقق اهداف آن باید تلاش بسیارکرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Applied Ethics, which is distinguished from Meta-ethics and normative theories, is a branch of normative ethics whose special focus is on issues of practical concern. There is no consensus of opinion on its nature, content and methods of reasoning. Some of its controversial issues are: evaluation of actions, solution of problems and recognition of norms and ethical codes. This paper deals first with the analysis and evaluation of different approaches concerning the nature, content and methods of applied ethics. Then, it refers to some cases of alive challenges. And finally, it presents some suggestions to bring these controversies to their end.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله