نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
دانشیار دانشگاه زنجان
چکیده
تازه های تحقیق
در این مقاله سعی شد راهکار متکلمان اسلامی، بهویژه متکلمان شیعی، در جعل مفهوم «ترکِ أولی» برای توجیه برخی اعمال انبیاء که ظاهرشان خطا و گناه است بررسی و نقد شود. نتیجه این شد که چون ترکِ اولیٰ از نظر عقلی و اخلاقی خطاست، پس نمیتوان انکار کرد که آن چه در مورد انبیاء تحت عنوان «ترکِ أولی» گفته میشود، نوعی خطا و لغزش بوده است. پذیرش خطا بودن اعمال رسولان، با دلایل اقامه شده در عصمت ایشان ناسازگار است؛ چون این دلایل مانند دلیل وثوق اعتماد به انبیاء، تحقق غایت ارشاد مردم، لزوم تبعیت از نبی، عدم اعراض قلوب مردم و قاعده لطف صدور هرگونه خطا، بلکه حتی احتمال و امکان صدور هرگونه خطا و لغزشی از انبیاء را رد میکنند. بنابراین، اگر این استدلالها را متقن و درست بدانیم، چارهای جز این نیست که آخرین قدم را نیز برداریم و انبیاء را حتی از ترکِ اولیٰ نیز معصوم بدانیم.
در نتیجه، این اعتقاد متکلمان شیعی که صدور هرگونه عصیان و خطایی از انبیاء ممتنع است و آنها ممکن است تنها مرتکب ترکِ أولیٰ شوند، درست نیست. دلایل کلامی عصمت مقتضی آن است که انبیاء از ترکِ اولیٰ نیز باید معصوم باشند، اما اگر انبیاء را از ارتکاب ترکِ اولیٰ نیز معصوم بدانیم، مشکلی که پیش خواهد آمد آن است که آیاتی که ظاهرشان دلالت بر صدور گناه از انبیاء میکند در انتظار ما خواهند بود و بزرگترین حربۀ کلام اسلامی و شیعی را در توجیه آنها از دست خواهیم داد.
از اینرو، یا باید به فکر راهچارۀ دیگری برای این آیات بود مانند اینکه آنها را آیات متشابه بخوانیم و عقل انسان از درک معنای آنها را معطل بشماریم و همۀ روایات در این زمینه را ضعیف بخوانیم یا باید از دلایل کلامی اثبات عصمت که صدور هرگونه خطایی را منع میکنند دست کشید. نگارنده خود طرفدار راهکار دوم است و معتقد است که دلایل عقلی عصمت انبیاء متقن نبوده و برای تحقق غرض رسالت، وثوق مردم و هدایت آنها عصمت مطلق از هرگونه خطا و لغزشی لازم نیست و رسالت و نبوت با انبیاء 99 درصدی که در طول زندگی خود یک درصد خطا و لغزش داشتهاند ممکن است.[1]
[1]. نویسنده در مقاله دیگری تحت عنوان «بررسی دلایل عقلی عصمت در کلام شیعی» به نقد این دلایل پرداخته است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Ḥossein Atrak*
Received: 10/07/2017 | Accepted: 06/10/2018
Abstract
This article delves into the study of the term «tark-i awlà» (abandoning performance of that which is better and doing that which is less than better) as an approach for defending the infallibility of the prophets when confronting verses from the Holy Qur‘ān that apparently prove the prophets committed sins; and after going into the semantics of «tark-i awlà», the following question has been made the focus of discussion and study: are the intellectual arguments proving the infalliblity of the Prophets in agreement with the fact that the prophets committed tark-i awlà? According to the author, considering that tark-i awlà is a type of error and lapse and because the intellectual arguments for infallibility (like the trust and certitude of the people, the guiding purpose of prophet hood, the necessity of following the prophets, the principle of luṭf (grace) and absence of disinclination in the hearts of the people towards the prophets) necessitate the negation of all types of errors and lapses from the prophets, the prophets must be infallible from tark-i awlà too and this approach by Islamic theologians in justifying the verses that indicate the committing of sins by the prophets is not successful. Accepting the committing of tark-i awlà by the prophets is to accept that they committed errors and is against the belief of the Shi‘a regarding the infallibility of the prophets. As a result, Shi‘a theology will face a great challenge in justifying the verses that indicate the committing of errors and lapses by the Prophets which, according to the author, necessitates a revision of the Shi‘a theological belief in regards to the absolute infallibility of the prophets.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله