خودآیینی کانت و نسبت آن با خودآیینی شخصی، اخلاقی و سیاسی

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 استاد فلسفه، دانشگاه قم

2 دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی، دانشگاه قم

چکیده


کانت اصل خودآیینی اراده را اصل اعلای اخلاق می‌داند. به باور وی، اگر اصولی که اراده می‌کنیم صرفاً برساختۀ موجودی باشد که واضع قوانین عام است، «اراده یا خواست» ما نیز خودآیین و مستقل عمل می‌کند. بر این اساس، نه‌تنها انسان خود قوانین اخلاقی را وضع‌کرده است بلکه خود را ملزم می‌کند تا به قوانینی که وضع کرده، عمل کند. ازاین‌رو کانت خودآیینی را در حوزۀ عمل و عاملیت موردتوجه قرار می‌دهد. مقالۀ حاضر با این نگاه، این اصل را بر پایۀ سه تفسیر از خودآیینی، یعنی خودآیینی شخصی، اخلاقی و سیاسی تحلیل می‌کند و ضمن توضیح آن‌ها و اشاره به میزان قرابتشان با خودآیینی کانت، درنهایت به این نتیجه می‌رسد که اگرچه این سه نوع خودآیینی زمینه‌های متفاوتی دارند، اما به خاطر اشتراک در دو معنای آزادی از وابستگی و قابلیت وضع قانون، با خودآیینی ارادۀ کانت تمایزی ندارند. به باور کانت خودآیینی اراده نوعی از خودآیینی اخلاقی تلقی می‌شود، فرد برای اعمال خودآیینی شخصی باید تابع اقتضائات اخلاق باشد و خودحاکمیت سیاسی نیز درنهایت به خودآیینی کامل می‌رسد.
 

تازه های تحقیق

 

 

اثبات جایگاه انسان و ارزش قائل شدن برای عقل انسانی در بیشتر تحلیل‌های کانت بیان شده است، اما آنچه وی را به طرح بحث خودآیینی کشاند، تضعیف شدن جایگاه انسان بود که در دورۀ ماقبل انتقادی وی رخ داد. کانت برای اثبات غایت‌انگاری انسان از هیچ تلاشی دریغ نکرد و با انقلابی که در عصر روشنگری رخ داد، نگاه انتقادی حاصل از دیدگاه وی باعث شد که انسان‌مداری وی ملموس‌تر باشد.

در نظر کانت این انسان است که می‌تواند با نوع رفتاری که از خود نشان می‌دهد، در سرنوشت خویش مؤثر واقع شود و انسان باید مسئولیت تمام افعال ارادی‌ خود را به عهده بگیرد. به اعتقاد وی، مجری احکام عقل در طبیعت کسی جز انسان نیست و انسان صورت پدیداری عقل است. تفاوت انسان و عقل فقط تفاوت در لفظ است و این انسان است که به جهان معنا می‌دهد. بنابراین هدف راستین عقل، پدید آوردن چیزی است که در ذات خود خوب باشد. از منظر کانت، اخلاقی که عقل برای آن ضرورت مطلق قائل است، پیروی از قاعده‌ای اخلاقی است که نه به دلیل خودخواهی یا کسب سود یا دفع ضرر یا سعادت فردی؛ بلکه تنها به سبب وظیفه‌شناسی انجام می‌گیرد؛ لذا شناخت انسان از قانون اخلاقی، شناختی فراتر از خود انسان نیست، بلکه آگاهی از چیزی است که عقلانیت انسان تا جایی که انسان قادر به پاسخگویی به این جنبه از طبیعت خویش است، به او فرمان اطاعت از اخلاق را می‌دهد. خودآیینی اراده، صرفاً به‌عنوان اصل اعلی همۀ قوانین تلقی می‌شود و تکالیفی که مطابق قانون اخلاق باشد، دارای خودآیینی است، اما دگرآیینی مبنای اصول عقلانی تلقی نمی‌شود بلکه مخالف اصول تکلیف است.

بنابراین کانت تلاش کرد که نشان دهد انسان دارای خودآیینی اراده است و هدف کانت از طرح این اصل ، اثبات جایگاه انسان و نیز اثبات قانونی اخلاقی است که در وجود انسان نهفته است. وی در دیدگاه خود برای اثبات این ادعا که خودآیینی مبنای عقل است، گاهی عقل عملی را با اراده یکی دانسته و گاهی متمایز دانسته است. از طرفی خودآیینی اراده در دیدگاه کانت، نوعی از خودآیینی اخلاقی تلقی می‌شود و کانت بر این باور است که این اصل برای قانون اخلاقی هم اصلی ضروری است هم کافی. همچنین خودآیینی سیاسی و اخلاقی در عین اختلافاتی که در ظاهر دارند، در محتوای هر دو، معانی مشترکی نهفته است که بیانگر همان اصل خودآیینی کانتی است. از جهتی خودآیینی شخصی نیز علی‌رغم انتقادات وارد شده، برای اخلاقی شدن مستلزم خودآیینی اخلاقی است.

علاوه بر این، کانت در تلاش بوده تا عناصر غیر عقلی را از انسان مدنظر خود حذف کند تا این انسان به جایگاه خود که همان آزادی و رهایی از بردگی است، برسد و تمام وابستگی‌ها را از او دور کند تا وی را به مقام خودآیینی برساند. درنتیجه آنچه کانت به‌عنوان تنها اصل اخلاقی معرفی کرد، صرفاً این بود که اصل خودآیینی اراده در مقام عمل و در زمان تصمیم‌گیری نباید با خود انسان تناقض داشته باشد و خواسته‌های این انسان باید با خودیت معقول او که فقط از عقل عملی خویش دستور گرفته است، سازگار باشد. به باور کانت، وقتی انسان تصمیمی بگیرد که هیچ تعارض و تناقضی با عقلانیت او نداشته باشد، این تصمیم او عقلانی انگاشته می‌شود و در این حالت، افعال او نه‌تنها اخلاقی است، بلکه دارای ارزش اخلاقی نیز هست.

بنابراین تمام تفکر کانت دربارۀ خودآیینی برای رسیدن به این نتایج بود که:

1. اصل خودآیینی، مبنای اصل روشنگری است.

2. اصل خودآیینی، مبنای اصل کرامت انسانی است.

3. اصل خودآیینی، مبنای دیانت است.

4. اصل خودآیینی، مبنای اخلاق است.

 

 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Reassessing Kant's Autonomy in Relation to Individual, Moral, and Political Autonomy

نویسندگان [English]

  • Zahra Khazaei 1
  • Tayebeh Heidari 2
1 Professor of Philosophy, University of Qom
2 Ph.D Student of Comparative Philosophy, University of Qom
چکیده [English]

Kant realizes the principle of autonomy of the will as the sublime principle of morality. To him, if the principles we will are constituted by a being which poses universal laws, our "will or want" also acts autonomously and independently. Accordingly, moral laws are not only posed by humankind herself but she obliges herself to act according to the laws she herself has posed. Therefore, Kant takes autonomy into meticulous consideration in the realm of action and agency. With this in mind, the current article analyzes this principle on the basis of three extant interpretations of autonomy that is individual, moral, and political autonomies; it elucidates these three kinds of autonomy while referring to their propinquity with Kant's. Ultimately, it comes in conclusion that whereas they have been grounded in different contexts, they do not mainly differ from Kant's autonomy of the will because of their commonality in the two meanings of "being free from dependence" and "capability to pose laws". For Kant, the autonomy of the will can be treated as some kind of moral autonomy: one must be bound/subjected to duties of morality in order to apply or act according merely to one's individual autonomy thereby the political sovereignty can also achieves its entire autonomy.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Kant
  • Autonomy of the Will
  • individual autonomy
  • Moral Autonomy
  • Political Autonomy
 
- جلالی، زهرا. (1394). خودمختاری از دیدگاه کریستین کرسگارد. پژوهش‌هایفلسفى-ـ کلامى، ۱۷(۶۷)، ۷۱ـ۸۶.
- روسو، ژان ژاک. (1341). قرارداداجتماعی. ترجمۀ غلامحسین زیرک زاده. تهران: شرکت سهامی چهر.
- کانت، ایمانوئل. (1369). بنیادمابعدالطبیعهاخلاق. ترجمۀ حمید عنایت و علی قیصری. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی.
- ......... . (1384). نقدعقلعملی. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. تهران: انتشارات نورالثقلین و سوفیا.
- کرسگارد، کریستین. (1379). سرچشمۀ ارزش از نظر ارسطو و کانت. ترجمۀ محسن جوادی. ارغنون، ۱۶،  ۹۵ـ۱۲۰.
- محمد رضایی، محمد. (1380). آزادی از دیدگاه کانت. نامه مفید، ۲۵، ۱۳۹ـ۱۵۴.
- هوفه، اتفرید. (1392). قانون اخلاقی در درون من، در آمدی بر فلسفه عملی ایمانوئل کانت. ترجمه و تألیف رضا مصیبی. تهران: نشر نی.
- Bunnin, Nickolas. Yu , jiyuan. (2004). The Black Well Dictionary of Western Philosophy. Black well publishing.
- Caygill, Howard (ed.). (1995). A Kant Dictionary. Blackwell: Blackwell Publishers Ltd.
- Steiner, Hillel. ( 2006). Moral Rights. In David Copp (ed.). The Oxford Handbook of Ethical Theory ( Ch.16, pp. 459-479). Oxford & New York: Oxford University Press.
- Darwall, Stephen. (2006). The Value of Autonomy and Autonomy of the Will, 116 (2 ), 263-284.
- Dryden, Jane. (2010).Autonomy. Internet Encyclopedia of philosophy. Retrived December 20, 2016, from http://www.iep.utm.edu/autonomy.
- Gewirth, Alan. (1992). Rights. In  Becker  Lawrence C. & Becker Charlotte B (eds). Encyclopedia Of Ethics (pp. 1103-1109). London: St. James Press.
- Guyer, Paul. (2000). Kant on freedom, Law, and Happiness. New York: Cambridge University Press.
- ------------- (ed.).  (1998). Kant's Groundwork of the Metaphysics of Morals. Critical Essays.
- Lantham, MD: Rowman and Littlefield.
- Honderich, Ted (ed.). (1995). The Oxford Companion to Philosophy. Oxford: Oxford University Press.
- Johnson, Robert. (2008). Kant’s Moral Philosophy. in Edward ‌‌N. Zalta (ed.). The Stanford. Encyclopedia of Philosophy, Retrived October, 18, 2016, from http://plato.stanford.edu)
- Luther, Martin. (1961). The Bondage of the Will ,1525, Selections. In John Dillenberger (ed.). Martin Luther. Selections from His Writings. New York: Doubleday.
- Mele, Alfred R. (1995). Autonomous Agents: from Self-control to Autonomy. New York. Oxford: Oxford University Press.
- Raz, joseph. (1986). The Morality of Freedom.Clarendon Press. Oxford: Oxford University Press.
- Reath, Andrews. (2006). Agency and Autonomy in Kant’s Moral Theory. Clarendon Press & Oxford :Oxford University Press.
- Sensen, Oliver ( ed.). ( 2013). Kant on moral autonomy,  New York : Cambridge University Press.
- Taylor, James S (ed.). (2005). Personal Autonomy. Cambridge: Cambridge University Press.
- Waldron, Jeremy. (2005). Moral Autonomy and Personal Autonomy. In John Christman& Joel Anderson (eds.). Autonomy and the Challenges to Liberalism (Ch. 13, pp.307-329). Cambridge: Cambridge University Press.
CAPTCHA Image