نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی(نویسنده مسئول)
2 دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
تازه های تحقیق
با توجه به کاوشی که در آثار ملاصدرا داشتیم به این نتیجه رسیدیم که وی در منطق فقط به ذکر امکان ذاتی بسنده کرده و امکان وجودی را ذکر نکرد. زیرا بیان آنها تأثیری در نتیجۀ منطقی نداشته؛ اما به واسطۀ تفکیک بین امکان ماهوی و امکان فقری در فلسفهاش به ثمرات چشمگیری دست یافت، به گونهای که وی نظاممندی و تکمیل حکمت خود را در پرتو این اصل میسر میداند. وی با باطل دانستن ماهیت و امکان ماهوی، ملاک نیازمندی به علت را فقر وجودی ممکنات به ذات حق تعالی قلمداد میکند، از این رو معنای علیت چنین تبیین میشود که معلولات در وجودشان (چه در حدوث و چه در بقاء) به خداوند وابستهاند و وجودی مستقل و مغایر با وجود خداوند ندارند، بلکه عین ربط و تعلق به او هستند. همچنین در برهان صدیقین با مطرح کردن امکان فقری، برهان امکان فقری جانشین برهان امکان و وجوب شده و در نهایت ما را به محکمترین برهان یعنی برهان صدیقین میرساند. دیگر اینکه به لحاظ فقر وجودی و نقصی که در ممکنات وجود دارد، شرور به آنها نسبت داده میشود و ذات خداوند به دلیل خیر محض بودن، منزه از هرگونه شر و نقصی است. البته امکان فقری به مسائل فلسفی دیگری نیز ارتباط دارد و منحصر در امور ذکر شده نیست. این ابتکار صدرالمتألهین به قدری حائز اهمیت است که فلاسفۀ بعد از او همه پایبند به این اصل بوده و بدین گونه نظام فلسفی حکمت متعالیه کاملتر از نظامهای پیشین است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Mullah Sadra was the first philosopher who separated essential possibility from existential possibility in philosophy. He did not propose such separation in logic because logic is needless of it. Based on this separation, he founded the philosophical system of transcendent philosophy which completes peripatetic philosophy. Essential possibility means negation of necessity through negation and affirmation, that is, negation of necessity of existence and non-existence which is the very special possibility. Existential possibility means pure connection and attachment of the caused, such that it has no independent essence and existence. Invalidating essential possibility and proposing a new delineation for the issue of tripartite division of existence, substituting existential poverty for essential possibility in the criterion of dependence of the effect on the cause and revision of the principle of causality, completing and transcending the proof of the righteous to prove the existence of God centered around the creatures' indigence possibility, and attributing the evils to the existential deficiency of the contingent entities and purifying the essence of God from them are among the important benefits of this separation in transcendent philosophy.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله