نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیأت علمی بنیاد دائرةالمعارف اسلامی
2 دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجهگیری
از مجموع شواهدی که در آثار غزالی، به خصوص در احیاء العلوم، میتوان به دست آورد چنین برمیآید که رأی غزالی دربارۀ وجود شکاف میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی به رأی ارسطو نزدیک است. برای پر کردن شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی باید، افزون بر فراهم آوردن عوامل تحقق فعل اخلاقی، عواملی که مانع تحقق آن میشود را برطرف کرد. از سخنان غزالی در احیاء العلوم پنج عامل را میتوان شناسایی کرد که مانع تحقق فعل اخلاقی میشود، شامل گرایشهای موجود در طبع انسان، ضعف ایمان، هوای نفس، دنیادوستی و شیطان. با دقت در این موارد و نیز مراحل ششگانهای که غزالی دربارۀ شکلگیری فعل انسان از آن سخن میگفت، روشن میشود که اولاً تمام این موانع در سه مرحلۀ نخست، شکلگیری فعل (علم، میل و حکم) رخ میدهد. ثانیاً هیچ کدام از این موارد از بیرون انسان بر او تحمیل نمیشوند. توجه به درمانی که غزالی برای هر کدام از این موانع معرفی میکند نیز شاهد دیگری بر این مدعاست. گذشته از مواردی که تماماً در اختیار انسان نیست، غزالی درمان را شامل ترکیبی از علم و عمل میداند، اما همچنین معتقد است که «عمل نیز جز با علم به کیفیت عمل حاصل نمیشود» (غزالی، 2000، ج1، ص29).[1] مثلاً گفتیم که به نظر غزالی، یکی از عوامل تفاوت مردم در قدرت یافتن بر شهوات، تفاوت آنها در التفات به علمی است کهشناسانندۀ فریبکاری آن شهوت است؛ یا اینکه یکی از عوامل مؤثر در نیکو کردن خُلق را تحصیل علم معرفی میکرد؛ یا اینکه علاج دنیادوستی را تفکر و عطف توجه انسان به امری والاتر میدانست و حتی درمان عدم تفکر مردم در این باره را هم تفکر معرفی میکرد؛ یا اینکه معیار شناخت تلبیسهای نفس را باخبری از سیرۀ پیامبر و سلف او و نیز آگاهی از ژرفای درون خود میدانست. غزالی بارها در احیاء العلوم اشاره کرده است که راه مقابله با هر چیزی که سبب پیدایش صفتی نکوهیده در نفس انسان میشود روی آوردن به ضد آن است (همان، ص33 و ج3، ص245، 323). بنابراین، وقتی برای مقابله با موانع مذکور تفکر و علم و یقین را به عنوان درمان معرفی میکند، میتوان پی برد که آن چه در برابر آنها قراردارد چیزی جز جهل و بیخبری نیست. در این میان شیطان، به دلیل سابقهای که در ادبیات اسلامی و بهویژه در روایات دارد، بیش از همه در مظان آن است که موجودی بیرونی تصور شود که به نحوی در درون انسان وسوسه به اعمال غیراخلاقی را برمیانگیزد. با بررسی نظریۀ غزالی دربارۀ خواطر و سابقۀ آن در کلام اسلامی، به این نتیجه میتوان رسید که غزالی گرایش بسیاری به درونی تلقی کردن شیطان در برابر تصور از او به عنوان موجودی بیرونی و مستقل دارد.
دیدگاه غزالی دربارۀ موانع عملی تحقق فعل اخلاقی و درونی تلقی کردن آنها تأثیرات مهمی در تلقی انسان از فعل اخلاقی، نحوۀ شکلگیری آن، موانع تحقق آن و راه برطرف کردن موانع آن دارد. در این دیدگاه، افزون بر اینکه نیازی به کار دشوار اثبات پیش فرضهای دینی در باب وجود و تأثیرگذاری عوامل بیرونی - از جمله شیطان و فرشته - در تحقق و عدم تحقق فعل اخلاقی نیست، مسئولیت عمل اخلاقی هر کس مستقیم بر دوش خود او نهاده میشود. بدینسان، گویی غزالی با مرتبط دانستن پرسش دربارۀ ماهیت شیطان با علم مکاشفه که اکتسابی نیست و در عین حال با پیوند دادن وسوسههای شیطان با خواطر درونی انسان میخواهد، در برابر سخن کسانی که بار مسئولیت انسان را بر گردن فرشته و شیطان میاندازند، جانب آیاتی از قرآن را بگیرد که در آنها بر مسئولیت فردی انسان تأکید شده است (مانند آیۀ 38 سورۀ مدثر). باید در نظر داشت که غزالی عالمی اشعری بود و در باب اختیار آدمی به «نظریۀ کسب» باور داشت و در عین حال اینچنین از مسئولیت فردی انسان سخن میگفت. چهبسا توجه به این نکته کمکی باشد به شکستن سدّ کلیشههای رایج در باب اشاعره و معتزله.
دیدگاه غزالی در باب موانع عملی تحقق فعل اخلاقی همچنین راه و رسم پذیرفتنیتری برای تربیت کودکان در اختیار میگذارد. پرورش اخلاقی کودکان بر پایۀ مسئولیت فردیِ آنان در برابر عوامل درونی، معیاری متقن و جهانشمول در اختیار آنان قرار میدهد که در آینده هر گرایش دینی و مذهبی نیز که پیدا کنند همواره معتبر باقی خواهد ماند و نیاز به کوششهای بعدی برای تبیین و توجیه وجود یا ماهیت عوامل بیرونی مانند فرشته و شیطان نخواهد بود. افزون بر این، با توجه به تأکید فراوان غزالی بر امکان تحقق خودفریبی و چگونگی تحقق آن، میتوان به جای التفات به هر گونه عامل بیرونی در عدم تحقق فعل اخلاقی، تمرکز اصلی در تربیت کودکان و نیز در شناسایی و کمک به رفع موانع اخلاقی در هر کس را بر «خودشناسی» نهاد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Among Muslim scholars, Abu Hamed Muhammad Ghazali, emphasis on self-knowledge and introspection in recognizing the factors and obstacles in the realization of moral acts has special prominence. His view about why man's moral knowledge does not necessarily lead to corresponding moral acts is close to Aristotle's view which considers overcoming weak will as well as the existence of knowledge to be necessary in this regard. Ghazali provides six stages for the formation of moral acts which, in order to be traversed requires not only that the factors of realization of moral acts are available but also that any present obstacles be removed. Five obstacles can be extracted from Ghazali's sayings in Ihya e Ulumid Deen, (Revival of the Religious Sciences). By analyzing Ghazali's views about each of these obstacles - especially Satan - and his theory regarding good and bad thoughts in man, one can assume that he regards the origin of all of these obstacles to be internal, and not the presence of an independent and external factor which finds its way into man. If such a view is accepted, it will have important influences on accepting, knowing and defining moral factors and obstacles, as well as on man's moral training and it can also be proposed as a comprehensive view, even beyond the boundaries of a particular religion and denomination.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله