نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی پردیس فارابی دانشگاه تهران
2 دانشیار گروه فلسفه دین و فلسفه اسلامی پردیس فارابی دانشگاه تهران
چکیده
تازه های تحقیق
در بیان تقابل واحد و کثیر، ملاصدرا و نیز اکثر حکما بر این مطلب متفقاند که اقسام چهارگانۀ تقابل با توجه به خصوصیت هر یک از آنها، در خصوص نسبت بین ایندو صادق نیست، اما با این وجود، همچنان آراء و دیدگاهها در تعیین نوع تقابل بین ایندو مختلف است. حکمای مشائی بعد از نپذیرفتن تقابل ذاتی بین وحدت و کثرت، قائل به تقابل بالعرض میان آندو شدند و بهواسطۀ عروض مکیالیت بر وحدت و مکیلیت بر کثرت، از این نوع تقابل به «تضایف بالعرض» یاد میکنند، اما ملاصدرا این استدلال را به دلیل آنچه خلط بین دو نوع وحدت - وحدت مقوم کثرت و وحدت منافی با کثرت ـ میداند، نمیپذیرد.
وی در بیان دیدگاه خود در خصوص تقابل بین آندو، ابتدا در اسفار-همچون شیخ اشراق - قائل به قسم پنجمی از تقابل میشود و تحدید اقسام تقابل در چهار قسم مذکور را صحیح ندانسته و آنگاه از این نوع تقابل در تعلیقه بر شرح حکمه الاشراق، به «تقابل تشکیکی» یاد میکند.
در ارزیابی نظر ملاصدرا میتوان گفت که مراد او از این قسم پنجم، نوعی از تقابل در مقابل اقسام چهارگانۀ مشهور است که مقسم وجودی داشته و بر خلاف دیگر اقسام تقابل که مقسم ماهوی دارند، در آن «واحد و کثیر» نسبت به یکدیگر خاصیت طرد ذاتی نداشته، بلکه در عین حال که با هم نوعی اختلاف و تنافر دارند، از اتحاد و تالف نیز برخورداراند. این نوع از تقابل که تنها در مرتبۀ طولی موجودات واقع شده، در بین کثراتی است که به نوعی با یکدیگر رابطه علی - معلولی داشتهاند و از اینرو، ما بهالاشتراکشان به ما بهالامتیازشان بازگشت میکند؛ همانطور که در اقسام چهارگانه تقابل، ابتدا تقابل تناقض و سپس دیگر اقسام تقابل به ترتیب درجه تعاند بین آنها قرار دارد، میتوان به حصر استقرائی اقسام تقابل قائل بود و در آخرین قسم آن، به تقابل تشکیکیای قائل شویم که از درجۀ سختی کمتری نسبت به دیگر اقسام تقابل برخوردار بوده است. از همینرو، ملاصدرا همانند مشهور قائل به تقابل بین واحد و کثیر است، ولی اختلاف بین ایندو را نه در طرد ذاتی یکدیگر، بلکه تنها در حد اختلافی در کمال و نقص میداند. به نظر میرسد قول ملاصدرا در مقایسه با دیگر آراء حکما، به حقیقت نزدیکتر بوده و بر اساس مبانی او در حکمت متعالیه که همان اصالت وجود و وحدت تشکیکی وجود است؛ قریب است. با پذیرش این نوع از تقابل، نظریۀ وحدت در عین کثرت در تبیین کثرات موجود در عالم نیز همچنان پا برجا مانده و از پارادوکس بازگشت ایندو به یکدیگر در عین تقابل موجود بینشان نیز خارج خواهد شد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The discussion regarding "Unity and Diversity" is one of the most important philosophical issues. An explanation regarding the manner of relation between one and many is one of the issues which is a point of difference in the opinions of the philosophers; from among the philosophers, Sadra, while rejecting all four types of opposition (contradiction, privation and possession, contrast, mutual correlation) and based on his own foundations in transcendental philosophy, addresses the theory of gradational opposition; but since he still speaks of the opposition of unity and diversity in some of his works, an important question arises here which is that if unity and diversity are two opposing concepts, how is this issue true in view of his theory regarding gradational unity? And is this opposition, essential or secondary? In answer to this question, as will be addressed in this article, Sadra in some of his works, in contrast to the views of other philosophers and while considering the opposition between the two to be essential, believes it to be a fifth type of opposition in which the difference between unity and diversity is not in the exclusion of the essential characteristics of one another but rather is in the extent of difference of completeness and deficiency.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله