نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
* استادیار پژوهشکده خلاق و معنویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چکیده
تازه های تحقیق
جمعبندی و نتیجه
موضع ضدّ نظریه در شکل موردکاوی افراطی دستمایهای برای جزئیگرایی شدید است که با مشکلات بسیاری روبهروست. هرچند میتوانیم و باید از نقد ضدّ نظریه مطلب بیاموزیم و به تأکید آن بر اهمّیت موقعیتهای خاص برای استدلال اخلاقی توجّه ویژه بنماییم، ولی تقریرهایی از موردکاوی و جزئینگری که به نحو حداکثری انعطافناپذیر هستند، این تهدید را دارند که درکهای متنوع و ظریف داوران اخلاقی را جایگزین استدلال معقول سازند. بسیاری این جایگزینی را شیوهای ناکارآمد یا دستکم ناکافی برای توجیه اخلاقی میدانند (Arras, 2013 p. 26).
صرفنظر از مشکلات موردکاوی افراطی، از جذابیتهای رویکرد معتدل آلبرت جانسن نمیتوان چشم پوشید. او سه گام ضروری را برای استدلالهای اخلاق کاربردی طراحی کرده و کوشیده است تا با پذیرفتن نقش اصول و قواعد کلَی اخلاقی در کنار لوازم و اقتضائات زمینههای جزئی، به آشتی میان روششناسیهای از بالا به پایین و از پایین به بالا کمک کند، ولی ایستار موردکاوانۀ او سبب شده است که از رسیدن به نقطۀ اعتدال ناکام بماند و دستکم در دو نقطه جانب زمینهگرایی و جزئیگرایی را ترجیح دهد: یکی در آنجا که به جای اصول اخلاق مشترک بر maximها و پندوارهها تأکید میکند که مقصود از آنها قواعدی دمدستی مشابه ضربالمثلها و سخنان حکیمانهای است که بر زبانها جاری است. هرچند جانسن میپذیرد که به هنگام نقد این قواعد بایستی به اصول مستحکمتری مراجعه کنیم که از جهانشمولی بیشتری برخوردار هستند، ولی مادام که کار ما با این قواعد انجام میپذیرد نیازی به تمسک به آن اصول نیست.
نقطۀ دوم آنجا است که جانسن در گام سوم و در مقام تحلیل اخلاقی بر مقایسۀ مسئلۀ مورد بحث با موردهای پارادایم یا الگو اصرار میورزد. درست است که موردهای الگو میتوانند به عنوان کولهباری از تجربههای پیشین اخلاقی بسیار درسآموز باشند، ولی آیا میتوان مرجعیتی بیبدیل برای آنها برای رسیدن به حکم اخلاقی قائل بود؟
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
In Applied Ethics, methodology refers to the method of justification and solution of moral issues. There are three main methods in this area that have risen in contrast to one another: the first method is syllogism which emphasizes the importance of moral theories and their application in justifying moral issues and employs an ascending view; the second method is inductivism which has a particularistic and anti-theory approach and supports a descending view; the third method is principalism, which tries to strike a balance between the two views while maintaining a moderate view towards the application of the major moral theories in practice, and in this way find a cohesive solution. The topic of discussion in this paper is the second method i.e. inductivism. This method focuses on practical decisions regarding particular cases where the verdict cannot simply be put under general norms. The advocates of this method have formally recognized various forms of induction, the most important and comprehensive of which are as follows: case study or a study of particular circumstances and states, narrative ethics and some expositions of virtue ethics. This article is dedicated to the discussion and study of dedicated case study and tries to show the pros and cons of this approach clearly
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله