نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
* استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران (پردیس فارابی)
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجهگیری
در این جستار دعاوی متعاطیان فلسفههای مضاف را باختصار مرور کردیم و با توجه به معایب و معضلاتی که این اصطلاح ممکن است در ادبیات فلسفی معاصر ما ایجاد کند، نشان دادیم که در تاریخ فلسفۀ غرب نمیتوان بدیلی با این عنوان و اصطلاح یافت.
حاصل آن که فلسفه یک معنا بیشتر ندارد و احوال وجود و اوصاف و عوارض او را مورد بحث قرار میدهد و اگر موضوعی اهمیت خاصداشته باشد، میتواند علیالاقتضاء کانون گفتوگوی میان فلاسفه باشد که این محور و مدار زمانی زبان بوده و در زمان دیگری ذهن و یا ممکن است خود واقعیت باشد. آن چه در طول تاریخ فلسفه رخ داده همین است. بنابرین فلسفه، فلسفه است، بدون این که ضرورتی داشته باشد که بر او قیدی بیفزاییم.
نیز اشاره شد که اشاعۀ این اصطلاح نهتنها موجب غنای مباحث مابعدالطبیعی و فلسفه به معنای عام آن در ادبیات فلسفی ما نمیگردد، بلکه میل به این تجزیگرایی در حوزۀ فلسفه و تأکید بر فلسفههای مضاف ممکن است، تهدیدی بر بن و بنیاد مباحث فلسفی در تاریخ مابعدالطبیعۀ بومی ما باشد و موجب غفلت از خود حقیقت وجود گردد که البته، در طول تاریخ مابعدالطبیعه به صورتهای مختلفی ظهور یافته است و مباحث متعددی را بنابر اقتضای زمان و تاریخ فراهم آورده است.
البته، دغدغۀ متعاطیان فلسفههای مضاف و کسانی که با چنین رویکردی امکان همدلی ندارند، در بسط و تفصیل تفکر فلسفی (اسلامی) به ساحات مختلف زندگی بشر و موضوعات و مسائلی که با زیستجهان انسان معاصر مسلمان نسبتی دارد، مشترک است، لکن طریق نجاتی که برای چنین معضلی ارائه شده است متفاوت است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
It is just recently that the term «combined philosophies» has entered into our contemporary philosophy and those who advocate this have made a studious effort in order to explain and clarify their goals and motives for creating and composing this new and emerging term. In this study, we have tried to explain the problems and faults of such an approach in philosophy by taking its origin into consideration; and ultimately, we have shown that the variety and number of philosophies in terms of historical periods, have had a religious and cultural history in different societies and have been different in accordance to the variety of motives that were present for the philosophers, while paying attention to the fact that philosophy is a universal science whose topic is «existence in the sense that it exists». Therefore, if we return philosophy to its original meaning and take philosophical discussions seriously as per the demands of our time, there would no longer be a need for the composition and creation of this new term; especially if we pay attention to the fact that not only does this term not open new avenues for the progress of the advocates of philosophy, it also increases ambiguity and distortion in understanding and language in the field of philosophy and philosophical thought.
Keywords:
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله