نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
پژوهشگر حوزه و دانشگاه
چکیده
تازه های تحقیق
با توجه به تبیینی که از اصل امتناع تناقض ارائه گردید به این مهم رهنمون شدیم که اساسا نظریهپردازان فازی تصور صحیحی از این اصل ندارند. منطق فازی نیز مانند دیگر معارف بشری بر پایه اصل امتناع تناقض سامان مییابد.
با دقت در تشکیک فازی به لحاظ فهم و تبیینی که از نسبیتگرایی ارائه شد، نمیتوان نگرش فازی را به لحاظ فهم، نسبیتگرا دانست. در نسبیتگرایی به لحاظ فهم در مقام صدق و کذب گزاره بحث تطابق و عدم تطابق مدلول یک گزاره با واقع مطرح نیست، بلکه مدرک گزاره و شرایط خاص و فضای معین که در آن واقع شده است، صدق و کذب گزاره را تعیین میکند. اما در نگرش فازی ملاک صدق و کذب همان تطابق و عدم تطابق با واقع دانسته میشود. البته تطابق و عدم تطابق با واقع مثل سایر مفاهیم در منطق فازی، فازی لحاظ میشوند.
در مورد تشکیک به لحاظ واقعیت در نگرش فازی به این نتیجه رسیدیم که این اصل با نسبیتگرایی به لحاظ واقعیت متفاوت است و در واقع تلازمی میان این دو نیست.در این نوشتار اثبات شد که « تشکیک به لحاظ واقعیت » اصلی نادرست است و اساسا منطق فازی متوقف بر پذیرش آن نمیباشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
In a vague way, Fuzzy Logic seeks to draw external realities thoroughly as one might say. Epistemic aspects of such an attitude, which enjoys technical origins, were considered further when surprising successes were accomplished in the field of industrial produces. Almost all theorists of fuzzy logic hold that the epistemic fundamentals of fuzzy logic should be looked for in Greek sophists’ thinking and in fact, fuzzy continues the same process of thinking. They build such a thought on the principles which can not be accepted after an epistemological scrutiny, whereas those theorists consider products of fuzzy to be owing to such principles. This writing first explains these basic principles, then criticizes them from an epistemological view, and finally discusses its theorists’ claim that fuzzy logic is based on such principles.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله