نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم
2 دانشیار دانشگاه قم گروه ادبیات فارسی دانشگاه قم
چکیده
تازه های تحقیق
از مجموع بررسیهای انجام شده در آثار مولانا جلالالدین در خصوص تأثیر عوامل غیرمعرفتی در معرفت و رابطۀ دو حوزۀ اخلاق و معرفتشناسی میتوان به این نتیجه رسید که از جمله مواردی که در تمام آثار مولوی مورد توجه و تأکید قرار گرفته، این است که او با تأسی به قرآن و احادیث نبوی و روایات، معتقد است نمیتوان بین ساحتهای اراده، عاطفه، رفتارها و همچنین عوامل اجتماعی و ساحت معرفت، حکم به بیگانگی کرد. نحوۀ رفتار و زندگی انسان و ویژگیهای روانی و عاطفی و فضای حاکم بر ساحتهای مختلف وجودی بشر بر نظام معرفتی و اعتقادی او تأثیرات منفی و مثبت دارند؛ مثلاً لقمۀ حرام، اشتغال اکثری به خور و خواب، پرگویی، هزل و دروغ گویی، هزل و دروغ شنوی، مجالست اهل هوا و هوس، خشم و شهوت و همچنین حقد و حسد، حرص و طمع، کینه وعیب جویی و عیب بینی، معرفت سوزند و پای معرفت انسان را برای رسیدن به قلۀ ایدهآل معرفت لنگ میکنند و برعکس لقمۀ حلال، اجتناب از خور و خواب و خشم و شهوت، مداومت بر رفتارهای حکیمانه، مراقبت بر هوش و زبان و گوش و خیال، مواظبت بر دوستان و مداومت بر مجالست با اولیاء و نیکان و تسلیم در مقابل اوامر الهی معرفتسازند و راه درک حقایق عرفانی ناب را برای انسان تسهیل و تسریع میکنند. این ویژگی را میتوان اصلیترین هستۀ نظام معرفتشناختی مولوی نامید. مولوی به خاطر این آثار طولی معرفتی که در بسیاری از رفتارها وجود دارد هشدار میدهد که نباید عبادت را به انجام صوری بعضی مناسک و لقلقه ساختن اذکار و اوراد محصور ساخت بلکه باید نسبت به حقوق مردم فوقالعاده حساس بود. چرا که عوامل غیرمعرفتی رهزنهای اصلی در راه شناخت حقایق ماوراءالطبیعی و توحیدیاند و اینگونه نیست که باورهای ما صرفاً متکی به پشتوانههای نظری و استدلالی صرف باشد. از این روست که مولوی همواره در سراسر آثار خود انسان را به پاکسازی اخلاقی موظف میکند چراکه معتقد است بین تزکیه و تعلیم، رابطۀ علّی وجود دارد که بدون آن کسب معرفت جامع ممکن نیست. به عبارت دیگر مولوی حوزۀ معرفتشناسی را جدا از حوزۀ اخلاق، راونشناسی و جامعهشناسی نمیداند و بر این باور است که ساختار باورهای انسان متأثر از ویژگیهای اخلاقی او شکل میگیرد و آلودگیهای اخلاقی معرفت بشر را به انحراف میکشند. البته قابل اشاره است که در نگاه مولوی معرفتهای غیرالهیاتی نظیر :تجربی، علوم ریاضی و علوم اجتماعی نیز میتوانند بهتبع عوامل غیرمعرفتی به بیراهه و انحراف روند، همچنین در پی عوامل غیرمعرفتی یک سری معرفتهای معکوس در فضای نفس شکل خواهد گرفت که از مصادیق بارز آن ارتکاب مصرانۀ انسان به گناه است که انسان را دچار توهم کمال میکند. البته به نظر میرسد مولوی از میان تمام عوامل غیرمعرفتی موثّر در معرفت، عوامل فردی و جسمی و باز هم از میان اقسام عوامل غیرمعرفتی فردی و جسمی، عوامل اقتصادی (لقمۀ حلال )را در درجۀ اول اهمیت قرار میدهد؛ بهگونهای که اندیشههای انسان را برخاسته از بذر لقمۀ حلال میداند. مولوی معتقد است این لقمۀ حلال است که عشق به حکمت و فرزانگی را در وجود انسان ایجاد میکند. به عبارت دیگر مولوی میگوید؛ مفاسد اقتصادی ریشۀ تمام مفاسد معرفتی و اعتقادیاند
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
One of the most important philosophical, theological and mystical issues which has an effective training function, especially in monotheistic training, is the effect of non-cognitive factors such as will, spiritual dispositions, behavioral patterns, desires, affections, and intentions on the process of man's perceptions including his anthropological, theological, cosmological attitudes, and his understanding of the meaning of life and the pure life, etc. The issue is regarded as a bridge between epistemology and ethics. The aim of present paper is to review the claim more carefully and find out Mawlawi's view in this regard. The most important point of the paper is that Mawlawi also believed in the effect of non-ideological realms on the realm of ideas and beliefs. Therefore, the most important instances of non-cognitive factors that cause the transparency or opacity of human cognition are introduced and the importance of non-cognitive factors in man's cognitive foundations is discussed, having understood Mawlawi's views in this regard.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله