نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه شیعه شناسی دانشگاه قم.
چکیده
تازه های تحقیق
به باور امامیه، امام حجت، برگزیده و منصوب خدا برای هدایت بشر است. ازاینرو ضرورتاً ویژگیهای دارد که درعینحال که او را از مرتبۀ بنده و مخلوق بودن خداوند خارج نمیسازد او را از افراد عادی بشر متفاوت میسازد. از مهمترین این ویژگیها مصونیت از هرگونه گناه و خطا است که در اصطلاح علم کلام از آن به عصمت یاد میشود؛ زیرا خطای امام او را از حجیت میاندازد و با حکمت و عدالت خداوند منافات دارد. همچنین از دیگر لوازم شأن امامت، علم کامل و گستردۀ او دستکم به حیطۀ وظائفش است. در این میان گاه خداوند در مواردی مصلحت میبیند که امام را از غیب و بواطن امور آگاه کند. این آموزهها همه برگرفته از آیات قرآن و مضامین معتبر روایی است که در متن مقاله به آن استشهاد شد. نه آنکه صرفاً نظریهای باشد که متأخرین آن را استحسان و برداشت کرده باشند و در گذر زمان عقیده و نظر آنها درباره امام از «عالم بر متقی» به «معصوم» تکامل یافته باشد.
فوق بشری دانستن این صفات و غلو شمردن این اسناد ناشی از عدم توجه به دقائق و ظرایفی است که در این اتصاف و در معیارهای غلو وجود دارد. این در حالی است که نویسنده هیچ معنای دقیقی از فوق بشری بودن صفات ارائه نداده است که آیا مراد ذاتاً برای بشر ناممکن است یا عاده. اسناد امور ذاتاً غیرممکن به انسان مثل الوهیت، تجرد و استقلال تام، حلول خدا و اتحادش با انسان غلو است؛ اما امور خارقالعادهای که ذاتاً ممکن و طبق شواهد و مستندات -گرچه به ندرت- واقع شده است، فوق بشری نیست.
سرچشمۀ اصلی عصمت نیز تنها ارادۀ فرد و درک یقینی و حسن اختیار او و سپس لطف خدا در حق اوست. این در همۀ افراد به درجات مختلف قابلدستیابی است و امر شگفتانگیزی نیست که مورد انکار و استبعاد قرار گیرد. هر فردی با تلاش و حسن استفاده از قابلیتهایش مشمول لطف خداوند قرار میگیرد. این وعدۀ الهی است که هر که تقوی پیشه کند گشایش و هدایت مییابد (طلاق/2 و 4؛ عنکبوت/69).
در اسناد علم غیب به امام نیز به این مهم باید توجه داشت که این آگاهی تنها به اذن و رضایت و تعلیم خداوند انجام میشود. علم غیب مستقل مطلق بذاته تنها از آن خداوند است و علم ائمه مستفاد از جانب اوست.
بنابراین با توجه به معیار غلو در این اسناد به ائمه هیچ شائبهای از غلو وجود ندارد؛ اما نویسندۀ محترم برای پرهیز از غلو دچار تقصیر شده و از اعتدال باز افتاده است. نفی صفاتی که لازمۀ مقام امامت است ناشی از عدم شناخت درست به جایگاه امام است؛ که منجر به پایین آوردن امام از مرتبة حقیقیاش میشود و این همان تقصیر دربارۀ امام است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
In religious teachings of Imamiyyah, both overstatement and understatement about Imams are forbidden, which are rooted in incorrect knowledge of states of Imamate and Imam's existential position in the creation. The present paper criticizes a part of the book "School in the Process of Perfection" in terms of its methodology, in which the author understates about Imams when introducing them. The author believes that some of the intellectual foundations of Imamiyyah (such as foreknowledge and infallibility of Imams) were not discussed in the first century after Hijra, that Imams were introduced as pious religious scholars, and that these attributes were proposed by companions and perfected, evolved, and popularized among the followers of Imamiyyah in subsequent centuries, while they were regarded as the cases of overstatement at the age of Imams themselves. The paper, however, proves how the honorable author reasons fallaciously and fails to understand the evidence and documents correctly and directly due to his semantic errors, lack of a comprehensive understanding of narrations, and misunderstanding them.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله