نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران
چکیده
تازه های تحقیق
از این سخنان، میتوان به این مهم دست یافت که هر چه درجه و میزان تعبّد، در رابطۀ عبد و مولی شدیدتر و عمیقتر شود، عبودیّت شدّت مییابد و هر چه عبودیّت، شدّت یابد، از عالَم دنیا به عالَم آخرت ارتقاء یابد و با افزایش انکسار، به مقام و عالَم أهل اللّه حضور یابد که مرویّ از نبی اکرم(ص) است «الدنیا حرام على أهل الآخرة و الآخرة حرام على أهل الدنیا و الدنیا و الآخرة حرامان على أهل اللّه» (أحسائی، 1405، ج 4، ص 119). به عبارت دیگر، همین عامل است که سیر عبد را به مقام فناء در مقام ربوبی سرعت میدهد و معنویّت عبد، حقیقتی غیر از این ارتقاء منازل و مقامات ندارد.
صحیح است که عارف سالک میتواند به اذن الهی، هر آن چه اراده کند را در پهنۀ خلقت اعمال کند، اما مرتبۀ مطلوب عارف و سالک، مقام و منزلی است که در آن، ارادۀ انسان در ارادۀ حضرت سبحان، فانی شود و ارادهای برای سالک نماند تا خداوند، حرمت آن اراده را نگهدارد. اینکه انسان به مقامی برسد که خداوند چشم و گوش و زبان او شود، مقام بس والایی است، اما سالک حقیقی به دنبال آن است که گوش و چشم و زبانی برایش نماند و این است سرّ موجود در مناجات نفیس مولی العرفاء سید الشهداء(ع) در دعای عرفه که به پیشگاه خداوند عرض میکند:«إلهی أغنِنی بِتَدبیرِکَ عَن تَدبیری وَ بِاختیارِکَ عَن اختِیاری» و به همین دقیقه اشاره دارد آن چه از برخی عرفا و سالکین طریقت نقل شده است که از او پرسیدند: «ما تُریدُ؟» و پاسخ شنیدند: «أریدُ أَن لا أُریدُ» (نک: کاشانی، 1370، ج 1، ص 225).
به همین دلیل، عرفای مسلمان، خلاف ادب در سلوک دانند که از اذن الهی در تصرّف در مخلوقات استفاده کنند و شعارشان «العبودیّة بذل الکلّیّة» است (گیلانی، 1343، ج 2، ص 257).
آن چه در این نوشتار، به عنوان آثار تفکیک فرض و نفل ارائه شده است، در حقیقت تفصیل همین اجمال است؛ زیرا منشأ اعتقاد عرفای مسلمان به انفصال عبد از ربّ متعال در قُرب نوافل و تعبیر به وحدت ذاتیّه در قُرب فرائض، برخاسته از حیث «فرق بعد الجمعِ» سالک در قُرب نفلی و استهلاک کلّی وی در قُرب فرضی است. تفکیک میان عبودیّت و اجارت نیز، ناشی از انفصال و وحدتی است که در اثر اوّلِ تفکیکات میان فرض و نفل، ظهور مییابد. همچنین اثر سوّم، یعنی تفکیک این دو قُربات از حیث اضطرار و اختیار نیز، از محرمیّت عبد در ورود به مقام فنای احدی در قُرب فرضی و عدم آن در قُرب نفلی سرچشمه میگیرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Muslim mystics have various conducts based on diversities of states such as "qorbe farzi" and "qorbe nafli". Some of them are nafli and the others are farzi and the others are inclusive of the both, and finally, some of the mystics have the situation of "tamahhoz and tashkik". This is an important difference between two methods that the mystic in "qorbe faraiz" become the description of God, whereas God in second way, become mystic's attribute. Some of mystic emphasis on the option and compulsion as a keywords on excellence of qorbe farzi. They believe that servant of God in his superogatory acts, is like a wage laborer, who has preferred divine servitude over his own desires, but in the obligatory acts, the slave has no right to choose; He is compelled to perform them. In this paper, we centralize on views of Islamic mystics on detachment these approaches and their affects.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله