نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
تازه های تحقیق
با نگاهی اجمالی به «الهیات» کتاب شفای و مبدأ و معاد و همچنین دیگر آثار ابن سینا و آثار حکیمان مسلمان، این احکام ایجابی و سلبی را میتوان یافت. فلاسفه نیز پیشتر از عرفا همین احکام را برای وجود خداوند ذکر کردهاند. عرفا به پیروی از فلاسفه این احکام را برای وجود ذکر کردهاند. تفاوت اساسی در جهانبینی عرفا و فلاسفه، این است که از نظر عرفا احکام یاد شده، از آن مصداق و حقیقت وجود است و این مصداق و حقیقت نیز منحصر در وجود حق تعالی است. بنابراین، احکام ایجابی و سلبی وجود همان صفات سلبی و ایجابی خداوند است، اما از نظر فلاسفه «موجود بما هو موجود» واجد چنین صفات و احکامی نیست، بلکه این احکام، برای وجودی خاص است که او را «واجبالوجود بالذات» مینامند . توضیح اینکه فلاسفه موجود را مقسم قرار میدهند و آن را به واجب الوجود و ممکن الوجود تقسیم میکنند و واجبالوجود را نیز به واجب الوجود بالذات و واجب الوجود بالغیر تقسیم مینمایند. آنگاه واجب الوجود بالذات را دارای صفات و احکام ایجابی و سلبی یاد می کنند. بنابراین، فلاسفه وجود را دارای افرادی جوهری وعرضی ونیز واجب وممکن می دانند و معتقدند صفات یاد شده ویژه فرد کامل وجود یعنی خدست.
البته از دیدگاه فلاسفه برخی از صفات یاد شده، صفات وجود و عام (= موجود بما هو موجود) است، لیکن مقصود آنها از وجود عام همان مفهوم عام و انتزاعی وجود است و نه حقیقت آن زیرا حقیقت وجود از نظر فلاسفه عبارت از تعین و تشخص وجود است به ماهیتی از ماهیات در خارج و ماهیت تعین یافته و متشخص امری است جزئی و نه کلی.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
K
nowledge of existence is one of the significant issues in the domain of philosophy and mysticism, so that it is the pivot of these two disciplines. Both philosophers and mystics maintain that the subject of their discipline is ‘absolute existence’. This equivocation has caused some mistakes in the domain of mysticism and philosophy, especially the mistake of those who advocate Mulla Sadra’s philosophy; because when discussing the fundamentality of existence and its related issues, the Gnostics’ and the philosophers’ opinions are summoned by those advocates in favor of their own viewpoints, whereas there is no common characteristic between Sadraic ontology and Gnostic ontology. The reason is that within the realm of possible existence is Mulla Sadra’s principality of existence, which means the objective reality is the unmediated instance of the concept of existence, rather than the whatish concept, though as the philosophers have said: ‘Every contingent thing is composite duality, composed of quiddity and existence. However, what is in the Gnostics’ words meant by ‘absolute existence’ is Necessity Existence or God’s Existence. In this essay, the author attempts to make clear the differences of these two perspectives.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله