نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
چکیده
تازه های تحقیق
اکنون اصل نزاع صدرالمتألهین با فیلسوفان مشائی و حتی متکلمان که معیار احتیاج شیء به علت را امکان ذاتی و حدوث میدانند، آشکار میگردد. فیلسوفان مشائی امکان ذاتی را در برابر ضرورت ذاتی قرار میدهند و امکان ذاتی را از لوازم ماهیت به شمار میآورند. اما صدرالمتألهین بر اساس مسئله اصالت وجود و تشکیک در وجود معتقد بود که ضرورت، خواه ذاتی و یا ازلی، از آن و از شان وجود است، اما امکان ذاتی شأن ماهیت است. اگر ضرورت از شأن وجود است، باید در برابر آن امکان و لاضرورتی نیز وجود داشته باشد که از شأن وجود به حساب آید، یعنی ضرورت ازلی که از شان وجود و از آن مرتبهای از وجود است، باید در برابر آن امکانی باشد که از شان وجود و یا از آن مرتبهای از وجود باشد، از نظر صدرالمتألهین در مقابل ضرورت ازلی لاضرورت ازلی وجود دارد که همان امکان فقری است. امکان فقری با امکان ذاتی، در مقابل ضرورت ذاتی ، از این رو متفاوت است که امکان ذاتی به معنای تساوی نسبت ماهیت به وجود و عدم است اما امکان فقری که در مقابل ضرورت ازلی قرار دارد، به این معنا است که حقیقت ذات موجود ممکن عین تعلق و نیاز و وابستگی به علت است، یعنی تعلق مرتبهای از وجود ضعیف که حقیقت ذات آن چیزی جز تعلق و فقر نیست، به مرتبه ای از وجود قوی که حقیقت ذات آن چیزی جز غنا و بینیازی نیست.
نتیجه اینکه از دیدگاه صدرالمتألهین، امکان ذاتی فیلسوفان و حدوث متکلمین ، هیچ یک صلاحیت معیار احتیاج شی به علت را ندارند بلکه معیار نیاز به علت تعلق و فقر ذاتی، یعنی امکان فقری و معیار بینیازی از علت غنای ذاتی، یعنی ضرورت ازلی است. «ان مناط امکان وجوده لیس إلّا کون ذلک الوجود متعلقاً بالغیر مفتقراً إلیه و مناط الواجبیة لیس إلّا الوجود الغنی عمّا سواه. » (ملاصدرا: 1384، 1/ 86) این دیدگاه از برجستهترین آرای فلسفی صدرالمتألهین در باب معیار احتیاج شیء به علت و بینیازی شیء از علت است که در تبیین برهان جهانشناختی و همچنین در برهان وجودی، جایگاه ویژهای دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
O
ne of questions related to the holy Koran is why the Koran was revealed in Arabic. It has been objected that the Koran as the sacred book of Islam claims to be a universal and perpetual Scripture, whereas the claim of its universality is inconsistent with revealing in the Arabic language. Why wasn’t the Koran revealed in Chinese, rather than Arabic, so that a vast majority of the world’s people can understand it? Isn’t it unreasonable that God sends down a heavenly book in Arabic and at the same time asks the non-Arabs to believe in it? Doesn’t the Arabic language make the possibility of understanding the inimitability (i`jaz) of the Koran more difficult? And the objections like these. The present paper replies to some of these objections concerning the Arabic language of the Koran.
کلیدواژهها [English]
نوری، میرزا حسین، مستدرک وسائل الشیعه، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، ط 1، 1407ق
ارسال نظر در مورد این مقاله