نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانش آموختۀ دکترای فلسفه و کلام اسلامی پردیس فارابی دانشگاه تهران
2 دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه تهران ـ پرذیس فارابی
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجهگیرى
حاصل تأمّلات مذکور آن است که سه مورد از دعاوی مشهور در محافل فلسفی ـ که صدرائیّان بیش از پیش بدان دامن مىزنند ـ به غایت محلّ تأمّل است:
یکی مسألۀ «بداهت مفهوم وجود» که صرفاً ناظر به معناى مصدرى وجود است و شامل سایر معانی آن نمىگردد؛ بلکه با ملاحظۀ اطلاقات متعدّد این واژه در مکاتب فکری مختلف و حتّی در نصوص دینى، مىبایست به جای «أعرف الأشیاء»، آن را «اغلط الأشیاء» محسوب داشت.
دو دیگر، ادّعای برهانى بودن اصالت وجود یا اعتباریّت آن است که با عنایت به مرادات متفاوت اهل نظر از این مفهوم در مقام طرح این مسأله و تبیین نسبت بین وجود و ماهیّت در اشیاء، دعوی سستی به شمار مىرود؛ چه برخی معانی «وجود» همچون وجود به معنای صورت در اصطلاح فارابی، وجود خاص در کلمات ابنسینا، وجود حقیقی در اصطلاح ابنعربی، وجود اسمی در آثار ملّاصدرا و وجود به معنای نور و مادّه در اصلاح شیخ احسائی؛ از ابتدا و بدون حاجت به اقامۀ هر گونه دلیلی، مبیِّن مابإزاء عینی داشتن یا منشأ آثار بودن آن است و در مقابل، بعضی از معانی وجود همچون مفهوم عام وجود، معنای مصدری وجود، مقسم مقولات و ... دالّ بر انتزاعی بودن این مفهوم فلسفی است. بنابراین نزاع «اصالت یا اعتباریّت وجود» بر مبادی تصوّری آن ابتنا دارد.
سه دیگر آنکه، گرچه این نوشتار نسبت به مفهوم «ماهیّت» و اطلاقات آن ساکت است، امّا با عنایت به برخی اطلاقات وجود در نزد فارابی، ابنسینا و احسائی، دیگر نمىتوان قول به اصالت توأمان این دو مفهوم را امری محال انگاشت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
As we take it for granted, regardless of some taken presuppositions and with respect to bringing the “exclusive or” into play, three modes are perceivable for the philosophical question of “the principality of existence or quiddity”. Some Muslim thinkers have sorted out a theory in this regard and others have argued for their own adopted view; while the mode thinkers have taken to stride in the debate at hand shows their disagreement lied based on a priori principles. Naturally, the concept of “existence” and “quiddity” can be considered as the most fundamental conceptual origins of the debate in question. In this article, adopting the method related to history of philosophy and on the basis of ascriptions of “existence” –to which some thinkers have given meticulous thought-, some outstanding analyses and comparisons in terms of thinkers’ exchanges have been accomplished. This research findings are as follows:
Firstly, the concept of “existence” should not be called the most known thing per se as it does possess various ascriptions.
Secondly, as the dispute concerning the principality or abstractedness of existence is not a matter of demonstration, one cannot argue merely for one theory so to simultaneously undermine other ones. However, this question entirely relies upon the primary perception each thinker has taken for “existence”.
Thirdly, since some ascriptions of “existence” imply its concrete composition with quiddity, it’s no longer intelligible to simultaneously speak of the abstractedness and principality of the two sides.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله