نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 استاد فلسفه، دانشگاه قم
2 دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی، دانشگاه قم
چکیده
تازه های تحقیق
اثبات جایگاه انسان و ارزش قائل شدن برای عقل انسانی در بیشتر تحلیلهای کانت بیان شده است، اما آنچه وی را به طرح بحث خودآیینی کشاند، تضعیف شدن جایگاه انسان بود که در دورۀ ماقبل انتقادی وی رخ داد. کانت برای اثبات غایتانگاری انسان از هیچ تلاشی دریغ نکرد و با انقلابی که در عصر روشنگری رخ داد، نگاه انتقادی حاصل از دیدگاه وی باعث شد که انسانمداری وی ملموستر باشد.
در نظر کانت این انسان است که میتواند با نوع رفتاری که از خود نشان میدهد، در سرنوشت خویش مؤثر واقع شود و انسان باید مسئولیت تمام افعال ارادی خود را به عهده بگیرد. به اعتقاد وی، مجری احکام عقل در طبیعت کسی جز انسان نیست و انسان صورت پدیداری عقل است. تفاوت انسان و عقل فقط تفاوت در لفظ است و این انسان است که به جهان معنا میدهد. بنابراین هدف راستین عقل، پدید آوردن چیزی است که در ذات خود خوب باشد. از منظر کانت، اخلاقی که عقل برای آن ضرورت مطلق قائل است، پیروی از قاعدهای اخلاقی است که نه به دلیل خودخواهی یا کسب سود یا دفع ضرر یا سعادت فردی؛ بلکه تنها به سبب وظیفهشناسی انجام میگیرد؛ لذا شناخت انسان از قانون اخلاقی، شناختی فراتر از خود انسان نیست، بلکه آگاهی از چیزی است که عقلانیت انسان تا جایی که انسان قادر به پاسخگویی به این جنبه از طبیعت خویش است، به او فرمان اطاعت از اخلاق را میدهد. خودآیینی اراده، صرفاً بهعنوان اصل اعلی همۀ قوانین تلقی میشود و تکالیفی که مطابق قانون اخلاق باشد، دارای خودآیینی است، اما دگرآیینی مبنای اصول عقلانی تلقی نمیشود بلکه مخالف اصول تکلیف است.
بنابراین کانت تلاش کرد که نشان دهد انسان دارای خودآیینی اراده است و هدف کانت از طرح این اصل ، اثبات جایگاه انسان و نیز اثبات قانونی اخلاقی است که در وجود انسان نهفته است. وی در دیدگاه خود برای اثبات این ادعا که خودآیینی مبنای عقل است، گاهی عقل عملی را با اراده یکی دانسته و گاهی متمایز دانسته است. از طرفی خودآیینی اراده در دیدگاه کانت، نوعی از خودآیینی اخلاقی تلقی میشود و کانت بر این باور است که این اصل برای قانون اخلاقی هم اصلی ضروری است هم کافی. همچنین خودآیینی سیاسی و اخلاقی در عین اختلافاتی که در ظاهر دارند، در محتوای هر دو، معانی مشترکی نهفته است که بیانگر همان اصل خودآیینی کانتی است. از جهتی خودآیینی شخصی نیز علیرغم انتقادات وارد شده، برای اخلاقی شدن مستلزم خودآیینی اخلاقی است.
علاوه بر این، کانت در تلاش بوده تا عناصر غیر عقلی را از انسان مدنظر خود حذف کند تا این انسان به جایگاه خود که همان آزادی و رهایی از بردگی است، برسد و تمام وابستگیها را از او دور کند تا وی را به مقام خودآیینی برساند. درنتیجه آنچه کانت بهعنوان تنها اصل اخلاقی معرفی کرد، صرفاً این بود که اصل خودآیینی اراده در مقام عمل و در زمان تصمیمگیری نباید با خود انسان تناقض داشته باشد و خواستههای این انسان باید با خودیت معقول او که فقط از عقل عملی خویش دستور گرفته است، سازگار باشد. به باور کانت، وقتی انسان تصمیمی بگیرد که هیچ تعارض و تناقضی با عقلانیت او نداشته باشد، این تصمیم او عقلانی انگاشته میشود و در این حالت، افعال او نهتنها اخلاقی است، بلکه دارای ارزش اخلاقی نیز هست.
بنابراین تمام تفکر کانت دربارۀ خودآیینی برای رسیدن به این نتایج بود که:
1. اصل خودآیینی، مبنای اصل روشنگری است.
2. اصل خودآیینی، مبنای اصل کرامت انسانی است.
3. اصل خودآیینی، مبنای دیانت است.
4. اصل خودآیینی، مبنای اخلاق است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Kant realizes the principle of autonomy of the will as the sublime principle of morality. To him, if the principles we will are constituted by a being which poses universal laws, our "will or want" also acts autonomously and independently. Accordingly, moral laws are not only posed by humankind herself but she obliges herself to act according to the laws she herself has posed. Therefore, Kant takes autonomy into meticulous consideration in the realm of action and agency. With this in mind, the current article analyzes this principle on the basis of three extant interpretations of autonomy that is individual, moral, and political autonomies; it elucidates these three kinds of autonomy while referring to their propinquity with Kant's. Ultimately, it comes in conclusion that whereas they have been grounded in different contexts, they do not mainly differ from Kant's autonomy of the will because of their commonality in the two meanings of "being free from dependence" and "capability to pose laws". For Kant, the autonomy of the will can be treated as some kind of moral autonomy: one must be bound/subjected to duties of morality in order to apply or act according merely to one's individual autonomy thereby the political sovereignty can also achieves its entire autonomy.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله