نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
استادیار سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)
چکیده
تازه های تحقیق
ابتنای نظریۀ وحی فراگزارهای بر اساس مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی و زبانشناسانه، نشان میدهد که این رویکرد در تبیین وحی از چند جهت بر رویکردهای رایج در الهیات مسیحی برتری دارد. این نقاط قوت در عین حال که بیانگر وجوه تمایز اساسی این نظریه نسبت به رویکردهای رقیباند، پاسخی به مهمترین انتقادات هر کدام از این رویکردهایند که در بخش نخست مقاله بدانها اشاره شد.
1. نخستین و مهمترین مزیت رویکرد فراگزارهای پیوند و ارتباط وثیقی است که میان مراتب وحی - در پرتو مبانی چهارگانۀ یاد شده - برقرار میشود. در نظریۀ وحی فراگزارهای مرتبۀ ظهور لفظیِ وحی کاملاً با مراتب فراتر از آن در ارتباط است؛ زیرا بر اساس مبانی هستیشناختی، وحی مرتبهای از کلام الهی است که در مراتب هستی از ظهورات متناسب با همان مرتبه برخوردار است.
2. کمال عقل در مرتبۀ عقل نظری و عملی و در نتیجه، وصول به مقام تجرد محض سبب میشود تا دیگر مراتب و قوای ادراکی انسانِ کامل کاملاً تابع عقل او باشند. در نتیجه، وحی الهی در مرتبۀ ظهور در مراتب ادراکی انسانِ کامل از هرگونه دخالت قوای حسی، خیالی و وهمی - از جهت زیادت و نقصان - مصون است. این نکته پاسخی بر انتقاد اِمکان فراموشی وحی گزارهای و یا ایجاد زیادت و نقصان از سوی ذهن است.
3. در رویکرد فراگزارهای ضمن اینکه هیچیک از جنبههای بشری انسانِ کامل به دلیل وصول به مقام تجرّد محض و مراتب قُرب الهی سبب زیادت و نقصان در دریافت و ابلاغ وحی نمیشود، اما این نکته به معنای منفعل بودن انسان کامل نیست؛ زیرا او ترجمان حقیقی وحی است و مراتب وحی با ظهور در مراتب وجود او محقق میشود. بهعلاوه تفصیل حقایق اجمالی، ظهور در مرتبۀ خیال و پس از آن در مرتبۀ الفاظ و عبارات تنها با وساطت وجودی انسان کامل میسر است.
4. امکان و ضرورت ظهور حقایق وحیانی در قالبهای گزارهای نیز از دیگر نقاط برتری این رویکرد است. حقایق وحیانی هرچند حقایقی بسیط و تنزّلیافته از عوالمی فراتر از خلق و امراند و برخی از مراتب آن در قالب الفاظ و عبارات نمیگنجند، اما گسترش دلالت الفاظ در پرتو نظریۀ تأویل و پیراستن الفاظ از عوارض و لوازم مصادیق جسمانی، سبب میشود تا امکان بیان حقایق فراطبیعی در قالبهای زبان طبیعی فراهم شود. نکته قابل توجه در این نظریه این است که نهتنها امکان ظهور وحی در قالبهای گزارهای وجود دارد، بلکه این ظهور نیز از ضرورت برخوردار است؛ زیرا نزول وحی به منظور هدایت همۀ انسانهاست و از همینرو، باید در قالبهای فهمپذیر بشری آشکار شود.
5. در رویکرد فراگزارهای، وحی الهی از مراتب معنایی بیشماری متناسب با مراتب ادراکی انسانها در هر عصر و زمان برخوردار است و این امر مهمترین مبنای حفظ پویایی وحی و عدم انحصار به زمان و مکان خاص است. تأویل گزارههای وحیانی بر اساس ضوابط خاص این امکان را فراهم میآورد تا در هر عصری معانی جدیدی متناسب با فهم مخاطب ظهور یابد و این یکی از مهمترین مؤلفههای حفظ پویایی وحی است که در مقایسه با رویکرد گزارهای نمایان میشود.
6. در الهیات مسیحی حذف ساحت گزارهای وحی و تعریف آن بر اساس مفاهیمی مانند انکشاف و یا احساس وابستگی سبب شد تا تجربیات دینی بشری که در زمرۀ الهامات و یا مکاشفات عرفانیاند، همتای وحی خطاناپذیر الهی بهحساب آیند. در حالیکه در رویکرد فراگزارهای، اولاً، نزول لفظی وحی یکی از معیارهای مهم تمایز وحی از دیگر الهامات و مکاشفات دینی است و ثانیاً ، معیارهای دقیقی که در مبانی معرفتشناختی وحی برای تفاوت میان ادراکات عقلی و شهودی با ادراک وحیانی ترسیم شده است، ساحت وحی را از آمیخته شدن با تجربیات شهودی و عرفانی کاملاً مبرّا و متمایز میسازد.
7. در رویکرد وحی فراگزارهای - برخلاف رویکرد غیرگزارهای در الهیات مسیحی که وحی وابسته به ذهن و نگاه انسان است -گزارههای وحیانی کاملاً شناختاری و ناظر به واقعاند؛ زیرا پیوند میان مرتبه لفظی و گزارهای وحی با دیگر مراتب بهروشنی تبیین شده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Avicenna and Maimonides are philosophers of religion, who were concerned about rational affirmation of their religious beliefs. Based on his Islamic view, Avicenna accepts bodily and spiritual resurrection, but has two different approaches to their acceptance. He accepts bodily resurrection not by argument but because of his faith in the Word of God, and proves spiritual resurrection by argument. He provides spiritual exoteric interpretation of resurrection and all its characteristics and attributes, and believes that pleasure and pain is eternal, belonging to the soul. It is the soul that experiences happiness or unhappiness after separating from body. The ultimate pleasure is looking at the essence of God and angels. In the same vein, Maimonides provides arguments to prove spiritual resurrection and believes in punishment and reward, and hereafter spiritual pleasure and pain. He holds that the ultimate pleasure is seeing Our Sheikh, interpreted as knowledge. The present paper seeks to compare these two philosophical views, one based on Islam and the other on Judaism.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله